دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ سخنرانی و حکم تنفیذ مقام معظم رهبری، کوتاه، و بیاغراق، پر مغز بود. طی ۳۳ دقیقه و ۱۰ ثانیه، ۱۰ ایده اصلی و ۴ مضمون دیگر، در مجموع، ۱۴ مضمون درخشان و تعیین کننده، برای آغاز ناوبری دستگاه اجرایی کشور بیان فرمودند:
۱. اهتمام به معیشت مردم
۲. امانت دانستن مسؤولیت و ادای رسم امانتداری آن
۳. اولویتبندی در برنامهریزیها و هزینهکردها
۴. تلاش برای ریشهکنی فقر
۵. تلاش برای ریشهکنی فساد
۶. حفظ اتحاد ملت؛ اجتناب از التهاب آفرینی و دو دستگی مضر میان مردم
۷. رفتن دولتمردان به میان مردم و برقراری ارتباط بی واسطه با آنان
۸. لزوم کار قوی + جهادی + حساب شده در عرصههای اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و حفظ هویت اسلامی
۹. حرکت بر اساس برنامه ششم توسعه
۱۰. قدر نیروهای مؤمن، انقلابی و پرانگیزه را دانستن
۱۱. آرام نگرفتن در مقابل دین ستیزان و قانون شکنان
۱۲. تعامل گسترده با دنیا
۱۳. از یاد نبردن دشمنیِ دشمنان
۱۴. ایستادگی مقابل سلطهطلبان
▬ یک نکته محوری در همه این دستورالعملها هست، و آن این که شخصیتی که در مسند صدر مدیریت اجرایی کشور قرار میگیرد، باید خود را در خدمت ناوبری کشتی کشور قرار دهد، و از این که به یک سوی این کشتی بغلطد پرهیز کند. باید خود را در یک مسند ملی ببیند و بکوشد تا از همه «ظرفیت»های ملت استفاده کند. این نکتهای بود که در نطق آقای روحانی به هنگام تنفیذ نیز ملحوظ بود.
▬ «ناوبری»، یکی از ضروریترین وظایف و کارکردهای یک رئیس جمهور به شمار میآید که متأسفانه اغلب سیاستمداران از عملکرد بینقصی در این زمینه برخوردار نیستند، و علت اصلی در این نقیصه آن است که شأن خود را فراموش میکنند. آنها به طرز مأیوس کنندهای خود را درگیر مناقشات بیحاصل مینمایند.
▬ به عبارت بهتر، یک فعال سیاسی موفق بودن، تضمین کننده موفقیت حتمی در نقش ریاست عالیرتبه کشور نیست؛ بویژه زمانی که قرار باشد که فعال سیاسی سابق و مسؤول ارشد فعلی، ناوبری نیروهای سیاسی را بر عهده بگیرد که تا پیش از این، رقیبان او بودهاند؛ این کار ظرفیت بالایی میخواهد که مع الأسف و به رغم توقع، آقای روحانی که پیشینه دبیری شورای عالی امنیت ملی را در کارنامه خود داشتهاند، در دولت یازدهم از خود نشان ندادند و با این نطق روز تنفیذ امید هست که تجدید نظری روی داده باشد.
▬ توصیه ما به آقای روحانی این است که برای شروع یک فصل تازه در دولت دوازدهم، به صورت شفاف و روشن با دیگران ارتباط مثبت برقرار کنید. بر وسوسههای تضاد دیالکتیکی که چپهای علاج ناپذیر، مدام در شیپور آن مینوازند فائق آیید و عزم جزم فرمایید تا با همه نیروهای کشور کار کنید و بیهوده تضاد به جامعه تزریق نفرمایید. یک مدیر ارشد کارآمد، مدیری است که اهداف خود، اولویتهای کاری و ضربالاجلهای موجود را به شکل شفاف و صریح با همه نیروهای عمل کننده کشور در میان بگذارد و با همین شفافسازی بتواند هم بر اعتبار خود نزد نیروها بیفزاید، و هم توقع مشخص خود را به عنوان رئیس جمهور قانونی کشور، از همه فعالان صحنه سیاسی مطالبه کند. اگر رئیس جمهور در برقراری ارتباط مؤثر یا در بیان صریح اغراض خود موفق نباشد، نخواهد توانست از همه نیروهای کشور برای منظور خود بهره ببرد.
▬ نکته بعد این است که مستمراً در بین نیروهای مختلف سیاسی و از آن مهمتر، در بین مردم حاضر شوید و از آنها بخواهید که دیدگاههای خود را مستقیماً با شما مطرح کنند و نگذارید که این خواست سخن گفتن، آن قدر محبوس شود تا در موردی مانند معدن «آزادشهر»، بغض آن بترکد. مدام از مردم بخواهید تا نظرات و انتقاداتشان را با شما در میان بگذارند. حتی در مواقعی که به سفر استانی میروید، بدانید که در اغلب موارد فعالان سیاسی یا مردم، از بیان دیدگاههای صریح خود پرهیز دارند و برای بیان آنها نیاز به ابراز صمیمیت از جانب شما هست.
▬ نکته سوم این که بپذیرید که هنوز چیزهای بسیار زیادی باقی مانده است که باید بیاموزیم. یک سیاستمدار ارشد، همیشه باید به یاد داشته باشد که اگر چه موفقیتهای بسیاری را کسب کرده که در نتیجه آن، هم اکنون در چنین جایگاهی ایستاده است، اما، هنوز چیزهای بسیار زیادی باقیمانده که باید بیاموزد؛ آن هم از هر کسی در اطرافش از جمله زیردستان. یک پیرمرد فقیر، منبع بزرگی از تجربیات برای حل مشکلات واقعی مردم است. این که رئیس جمهور عادت به نشست و برخاست با مردم عادی نقاط دور افتاده کشور داشته باشد، او را به این منبع عظیم دانش مردم که در واقع تکنسینهای زندگی اجتماعی هستند وصل میکند.
▬ نکته چهارم این که الگویی عالی برای همه مردم باشید؛ توصیه خالصانه ما به آقای روحانی این است که طوری رفتار کنید که به کسانی که به شما رأی ندادهاند ثابت شود که شما گزینه بهتری بودهاید. این ذهنیت خیلی خوب و مثبتی است که یک سیاستمدار میتواند داشته باشد. این که هواداران انتخاباتی همچنان برای شما هورا بکشند، چندان هنر نیست، گو این که در جریان دولت یازدهم در همین هم توفیق چندانی نداشتهاید، ولی مهمتر این است که مخالفان خود را به موافق تبدیل کنید، و شاید با چند اصلاح کوچک در رفتارها و سیاستها این امر به قدر زیادی قابل تحقق باشد. به عنوان مثال، این تلقی در جامعه پدید آمده است که شما سنخی از اشرافیت و دوری گزینی از مردم را ساز کردهاید. اگر بتوانید ملاقاتهای هفتگی و منظم با مردم نقاط دور افتاده و محروم ترتیب دهید، بیگمان خیلی از دیدگاههای منفی نسبت به شما از بین میرود. ما به عنوان جناح منتقد دولت، به رغم چپدستها که مکانیسم تکامل جامعه را تضاد دیالکتیکی میدانند، خوشحال میشویم که شما با همین اصلاحهای کوچک در منش شخصی و سیاستهای خود موفق باشید، و حتی حاضریم در این مسیر به شما کمک کنیم، و هیچ اعتقادی به مثمر ثمر بودن تضادها نداریم.
▬ نکته پنجم این که به مردم و همین طور نیروهای سیاسی مختلف فعال در کشور، کمک کنید تا تصویری بزرگ از آنچه در حال رخ دادن است به دست آورند. تجربه ناموفق شما در همراه کردن بخش مهمی از مردم و رقبای سیاسی با برجام به نقصان در همین موضوع بر میگردد. در واقع، شما برای پاسخ دادن به منتقدان برجام سادهترین راه، یعنی تلاش برای بیاعتبار کردن منتقدان استفاده کردید و به آنها صفات زشت را نسبت دادید. راه حل بهتر و پایدارتر این بود که افق دید بزرگتری را که برجام در آن افق معقول و منطقی جلوه میکند را به اشتراک بگذارید که متأسفانه تا کنون این کار را نکردهاید. در واقع، حتی هواداران شما در موضوع برجام، دقیقاً نمیدانند که شما چه میکنید و چطور باید رفتار شما و دولت شما را توجیه کنند، و از همین روست که روزنامه آفتاب یزد، یک روز آقای دکتر محمد جواد ظریف را «امیر کبیر عصر ما» لقب میدهد و روز دیگر و در کنار کاریکاتوری موهن، او را «دلواپس» قلمداد میکند. معلوم است که حتی در میان هواداران، افق وسیعتری که منش دولت شما در آن معنادار شود، درست ترسیم نشده است.
▬ و نکته آخر این که صبور و شکیبا باشید؛ تبدیل شدن به یک سیاستمدار ارشد کارآمد و لایق، با اتکال به باور و وثوق مردم، فرآیندی دشوار است. مردم آزمونهای سختی ترتیب میدهند تا نهایتاً بتوانند به سیاستمداران خود اعتماد بورزند؛ البته پس از شکلگیری چنین اعتمادی برای او سنگ تمام میگذارند. این که شما در جریان رقابتهای انتخاباتی سال ۹۶ مجبور به کارهایی شدید که بعد خودتان مجبور شدید آنها را متعلق به دوران رقابت بدانید که حالا دیگر همه آنها تمام شده، نشان میدهد که شما باید همت بیشتری را برای جلب باورهای مردم صورت دهید. این که مردم کشور با شما احساس فاصله کنند، نه فقط به نفع شما نیست، بلکه به نفع کشور هم نیست. موفق باشید.
مأخذ:رسالت
هو العلیم