دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ قضیه
▬ سالهاست که تقریباً هیچ تهاجم نظامی موفقی در تاریخ جهان ثبت نشده است، حتی اگر مهاجم، اتحاد شوروی یا ایالات متحده امریکا باشد. به نظر میرسد که نبردهای واقعی در حیطه دیگری جریان دارد و ممالکی که تمرکز نامتوازنی بر گسترش تسلیحات میگذارند، و جیب کمپانیهای اسلحهسازی را انباشته میسازند، بر مبنای یک پارادایم تاریخ گذشته، راه میسپرند. آنها هیچ گاه نخواهند توانست از این تسلیحات، با موفقیت استفاده کنند، حتی اگر علیه کشوری همچون «یمن»، به کار برند.
▬ اما، آیا این حقیقت، به معنا و مفهوم کاهش جهانی منازعات در فرآیند جهانیسازی است؟ بیگمان خیر. وقتی مفهوم عمیقاً ایرانی «لانه جاسوسی»، سی و پنج سال بعد، بر روی جلد مجله فوق معتبر «اشپیگل» نقش میبندد، این نشان میدهد که نبرد امنیتی، آن هم میان دو کشور همچون آلمان و ایالات متحده، با کوبندگی تمام جریان دارد، ولو آن که برخی از پیشتازان ایرانی آن ایده نو، بدون درک درست از نبوغ ایام شباب، از نابودی آن «لانه جاسوسی» ابراز ندامت کنند. واقع آن است که در سطحی وسیعتر، نبرد امنیتی جریان دارد. و در این شرایط، وقتی، گفته میشود که «نیکلاس هاپتن» سفیر جدید انگلستان، «فرانسوا سنمو»، سفیر جدید فرانسه، و «میشائیل کلور برشتولد» سفیر جدید آلمان، جملگی، دارای سوابق امنیتی بودهاند، و مع الوصف، مشاور امنیت ملی ضد ایرانی «مایکل فلین»، قربانی یک نبرد رسانهای که بیشتر رنگ و بوی امنیتی دارد میشود، باید پذیرفت که دامنه نبردهای امنیتی، بیش از حد تصور گسترده است.
▬ اما پرسش این گفتار آن است که آیا کنشگران اجتماعی، مهیای چنین وضع و حالی هستند؟ ساحت اجتماعی، پس از درگیری گسترده در چنین نبردی، که سابقه تاریخی در مورد آن وجود ندارد، به چه شکلی در خواهد آمد؟ اگر در جریان افروختگی و شدت چنین نبردی مانند وضع و حال فعلی در منطقه جنوب غرب آسیا، افراد جامعه احساس کنند که شرکای کنش آنها در مکان تحصیل و کار و ... یحتمل نیروی امنیتی خودی یا غیرخودی هستند، تعاملات اجتماعی به چه سر و شکلی در خواهد آمد؟ فیالجمله این که یک جامعه شدیداً امنیتی به چه شکلی خواهد بود، و نقش مصلحان اجتماعی در نجات جوامع و روابط انسانی در چنین فضایی چیست؟
▀█▄ برهان
▬ ملهم از تحلیلگران حوزه امنیت بینالملل، میتوان در پاسخ به این سؤال اصولی که یک جامعه شدیداً امنیتی به چه شکلی خواهد بود، سرخطهای مهمی را ملحوظ داشت؛ ظهور بازیگران غیر دولتی و غیر رسمی در همه حیطههای زندگی، افزایش کشمکشهای پراکنده و بدون نظم و خارج از کنترل جمعی، نفوذپذیری مرزهای ملی و به تبع کاهش حاکمیت ملی، گسترش تکنولوژیهای نظارتی، پراکندگی قدرت، بالا رفتن وابستگی متقابل بینالمللی و کاهش توان نهادهای ملی در عرصه داخلی، شکست بازدارندگی تسلیحاتی، فزونی کشمکشهای نامرسوم و غیر سنتی، و خطر تجزیهٔ ملتها. اینها صورت مسألههای اصلی هستند، که هر یک فصلی از گفتگوهای ضروری در زمینه «ظهور جامعه امنیتی» خواهند بود.
▬ نظر به وخامت چنین وضع و حالی، باید برای تسکین آن فکری کرد. در گام نخست، به نظر میرسد که مهمترین خلأ در چنین نبردی، فقدان پایه و چهارچوب و رژیم مشخص در چنین نبردهایی است. زمانی، وقتی نبردهای متکی بر تسلیحات، منجر به کشتارهای جمعی فجیع شد، نحوی رژیم برای نسق بخشی به چنین برخوردهایی طراحی گردید. امروز نیز، با قربانی گرفتن نبردهای متکی بر نیروهای امنیتی فیالمثل در سوریه، به یک رژیم انتظام دهنده احتیاج خواهیم داشت. بازیگران این نبرد کوبنده و گسترده، باید بدانند که منازعه و پیجویی امنیت بر اساس اقدامات انفرادی، فینفسه موجب افزایش هزینههای جبرانناپذیر مادی و معنوی برای کشورها خواهد شد، و معلوم نیست ملتها، و حتی کلیت تمدن انسانی، طاقت این هزینههای معنوی را داشته باشند.
▬ برداشت من در جایگاه یک تحلیلگر اجتماعی این است که برای پیش راندن این وضع و حال، به سمت شرایط مطلوبتر، ارتقاء باورهای مشترک به ارزشهای معنوی در همه سطوح ملی و جهانی لازم است. این، تعهد مصلحان اجتماعی برای نجات تمدن خواهد بود. تلاش برای ارتقاء تعهد جهانی به ارزشهای معنوی، این فایده را دارد که بازیگران در یک شرایط شدیداً امنیتی شده، رفته رفته این ادراک را بیابند که دیگر اعضای شرکت کننده کم و بیش دارای همان ارزشهای متعالی هستند و هر چه این احساس فزونی بگیرد، «ملاحظهکاری جمعی» افزایش خواهد یافت. این مسیر، دشوار است، ولی اصولیترین راه برای تسکین دشواری در مقیاس وسیع است.
▬ به اتکاء اشتراک در ارزشها، میتوان امیدوار بود که خواستهای مشترک در بازیگران این نبرد ویرانگر به سمت محدود ساختن شکل بگیرد. مسلماً تمایل بازیگران به شکلگیری چنین خواست مشترکی، میتواند تحت تأثیر عوامل خاصی فراتر از میل باطنی آنان باشد، ولی کوشش در این مسیر لازم و تنها راه است و باید صورت بگیرد.
▬ گسترش ارزشهای معنوی مشترک این فایده را هم دارد که فزونطلبیهای مادی را که ریشه همه مسائل ما پس از سرخوردگیهای متوالی از مدرنیت است را مهار میکند. اگر مردم در سطوح مختلف ملی و جهانی، بر سر حفظ ارزشهای معنوی به توافق برسند، هنگامی که یک یا چند قدرت بزرگ، به این سمت بروند که توسعه قدرت خود را بهترین راه قلمداد کنند، در مقابل آنها خواهند ایستاد. ممکن است در شرایط فعلی، دولتهایی مانند امریکا یا بریتانیا، به صراحت، ضرورت همکاری جهانی را انکار کنند، ولی خواست مردم جهان به ایجاد یک زمینه فرهنگی نیرومند برای امنیت، در سایه اشتراک معنوی، میتواند آنها را مهار کند، چنان که در برخی موضوعات انسانی و عمومی، بپاخاستن ملتها چنین نتایجی را به بار آورد.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم