دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ عادت جماعت اصلاحطلب است که به وقت ناکارآیی عمیق اقتصادی و کارنابلدی همیشگیشان در اداره کشور، حواسها را به جنجالها و فتنههای سیاسی و فرهنگی بیملاحظه و بیتقوا پرت کنند؛ که الفتنه اشد من القتل...؛ این هم از سر بیتقوایی و بیپروایی آنهاست و فکر میکنم که دیگر همه این قاعده بیقاعده آنها دستشان آمده است. و حالا، در پی شبکههای خارج نشین راه افتادهاند و علیه حکم قرآنی حجاب موضع گرفتهاند؛ این گونه، بار دیگر به همه ما دم خروس شعار «خط امام» خود را بادآوری میکنند؛ آنها هیچ گاه «خط امامی» نبودند؛ امامی که نویسنده کتاب مهم «مسأله حجاب» را حاصل عمر خویش میدانست. خب؛ بگذریم... من به جنجالهای بیربط جماعت اصلاحطلب که مدام برمیانگیزند کاری ندارم؛ مردم هم کاری ندارند؛ مردم هم حواسشان به همان چیزهایی است که باید باشد؛ به وعده مهار تورم و وعده ایجاد اشتغال و ادعاهای بیبنیاد خزانه خالی و فرجام برجام و نرخ دلار و البته و نهایتاً حواسشان به ۲۲ بهمن هست؛ طوری که در تهران با ۲۰ درصد افزایش مشارکت و در شهری مانند اراک با ۱۰۰ درصد افزایش حضور نسبت به سال قبل، رکورد پیروی از ولایت را در طول تاریخ، به نحوی «تماشایی» جابجا کردند. خلاصه؛ مردم حواسشان به همان چیزهایی که باید جمع باشد، جمع است؛ این نکته اول.
▬ ولی خب؛ مسأله حجاب از زمان آتاتورک تا حالا برای ما که چه عرض کنم برای همه مسلمانان یک دغدغه است. حجاب مهمترین تابلوی اسلام در جهان امروز است و بیگمان بنایی رفیعتر از «مسجد» برای تبلیغ و اظهار شریعت حق نبوی گردیده است. آن چه در جهان امروز گسترش اسلام را نشان میدهد، بیش از هر چیز دیگر، حجاب زنان است، و این را دیگر همه مردم دنیا میدانند. چه آنها که با اسلام سر خصومت دارند، بیشترین اقدامات خصمانه خود را علیه حجاب متمرکز کردهاند، و چه آنها که دوست اسلام هستند، بیشترین تلاش خود را برای حفظ و گسترش حجاب میورزند و تا پای جان، آن را محفوظ میدارند. این، به زنان جامعه ما گوشزد میکند که تا چه اندازه نقش مهمی در ترویج و گسترش اسلام دارند. باور من این است که امروز، حجاب کامل هر یک زن، عبادتی بزرگتر و نیرویی نافذتر از بانگ اذانی است که از مأذنهها پخش میشود، و خداوند پاداش این عبادت را وفا خواهد کرد.
▬ نکته بعد این که، اگر مسأله حجاب، یعنی پوشش زنان در ایران را در نظر بگیریم، و این وضع را با آغاز انقلاب قیاس کنیم، نمیتوانیم گفت که انقلاب اسلامی در پیشبرد الگوی حجاب اسلامی موفق نبوده است. تصویر یکی از خبرنگاران روزنامههای کثیرالانتشار در اردیبهشت سال ۱۳۵۸، حین مصاحبه با مردم را میتوان دید که روسری به سر ندارد، و دامنی کوتاه و بدون شلوار، پوشیده است. همین. خب؛ این وضع حجاب بوده است، چهار ماه پس از انقلاب؛ و اکنون، چنین وضعی از حجاب، حتی قابل تصور هم نیست. البته حجاب برتر، یا چادر مشکی، از حیطهای حوالی خیابان ایران تهران، به یک لباس معیار در سراسر کشور برای زنان تبدیل شده است. پس، انکار نمیتوانیم کرد که وضع حجاب، بهبود آشکاری یافته، و به معیارهای اسلامی و قرآنی نزدیکتر شده است.
▬ پیشرفت جامعه ما در زمینه حجاب، نه تنها در قیاس با گذشته همین جامعه نمایان است، بلکه در قیاس با جریان جهانی برهنگی زنان بسیار نمایانتر است. به هر تقدیر، با گسترش روندهای جهانیسازی، جامعه ما نیز تحت تأثیر محصولات فرهنگی و نرمافزاری است که امروز عالمگیر شدهاند، و تأثیر خود را در سطحی جهانمقیاس به جای میگذارند. به این ترتیب است که فیالمثل پوشش زنان دهه ۱۹۸۰ با زنان دهه ۲۰۱۰ غیر قابل قیاس مینماید. به عنوان مثال، پوشش سیاستمدار معروف دهه ۱۹۸۰ انگلستان، مارگارت تاچر، را با پوشش یک سیاستمدار امروزی مانند ترزا می یا خانمهای تزئینی چهارگوشه زمین والبیال قیاس کنید، تا دریابید که وضع برهنگی زنان، در یک مقیاس جهانی چگونه به عنوان یک آسیب جهانی مطرح است؛ حال، این وضع را با ایران موازنه کنید و دریابید که در طول انقلاب اسلامی و در شرایطی که پوشش جهانی زنان به سرعت تقلیل مییافته است تا در گوشه زمین والیبال به برهنگی کامل رسیده است، پوشش زنان ایرانی بهبود یافته است.
▬ آن چه امروز ممکن است به عنوان یک سیر قهقرایی به نظر برخی برسد، نه به مسأله «حجاب»، بلکه عمدتاً به موضوع «عفت» مربوط میشود. توضیح این که، هر تمدنی در سرتاسر جهان، مناسک و آدابی برای تنسیق ارتباط میان دو جنس دارند، و تخطی از این مناسک را نفی عفت مینامند. منظور از این مناسک، دفاع از خانواده به عنوان واحد خلاق جامعه است. تمدن، رنگ میبازد، و به بالین خوابآلود شهوت میغلطد، اگر از عفت حراست نشود. برای آن که تمدن شکل بگیرد و استمرار پیدا کند، باید روابط انسانها نسق پیدا کند، و لذت، در حد معینی که تعهد خانوادگی تعیین میکند متوقف گردد. از این روست که خانواده و اخلاق خانواده را هسته بنیادین اجتماع تلقی میکنند. به همان نسبت که بدیهی به نظر میرسد که بدون شکلگیری خانواده، تمدنی پدید آید، به همان ترتیب هم واضح است که با سستی خانواده، نشانههای تمدن نیز زوال مییابند و انسان، در شهوت و بیعفتی، توان تاریخساز خود را مستهلک خواهد ساخت. درک صحیح موضوع «عفت» به این طریق میسر است؛ از طریق فهم «تضعیف خانواده» در مناطق شهری.
▬ وضع فعلی خانواده در تهران و کرج که الگویی کاملاً متمایز از سایر نقاط کشور پیدا کردهاند، در ریشه، به سر و شکل روشنفکرانه خانواده مربوط میشود، که تأکیدی عصبی بر «عشق رمانتیک» دارد و بویژه از سده سیزدهم میلادی در غرب پدید آمد و در ایران، پیرو الگوی روابط طبقه متوسط در آستانه مشروطه اقتباس شد. در حالی که ادیان ابراهیمی، به برداشتی «متعادل» و نه عصبی و ملتهب از روابط بین زن و مرد تأکید داشتهاند. روابط عصبی عشق رمانتیک، در ریشه، یک تلقی فردگرا و خودمحور از نسبت ازدواج پدید میآورد، که در نهایت، و وقتی شر خود را در یک دامنه افراط نمودار کند، به بوالهوسی و انتشار روابط جنسی در جامعه میانجامد. این، وضعی است که امروز احساس نحوی قهقرا را در شهری مانند تهران به ناظران مسائل اجتماعی متبادر میکند. خروج از اعتدالی که بر حکمت اتکاء داشت، خانواده را به یک پیکره متزلزل و عصبی تبدیل کرده است که در آن، طرفین، خود را مدام در معرض بازسنجیهای طرف مقابل بر مبنای معیارهای فردگرایانه و خودخواهانه میبیند، و از این بابت است که درک متقابل به یک گمشده در روابط خانوادگی تبدیل میشود. کار به جایی میرسد که عدم تعادل و عصبیت در این روابط «عشق رمانتیک»، خود را به سایر نهادهای اجتماعی نیز سرایت میدهد، و آنها را نیز نا متعادل میکند. بحث بیشتری لازم که با اشاره سردبیر از آن دور، دیگر مجالش نیست!...
مأخذ:صبحنو
هو العلیم