دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ از سال ۱۹۵۴، که نسخه کارتونی ابراثر «قلعه حیوانات» جرج اوروِل پدید آمد، همواره قالب کارتونی و سبکهای اصولاً کودکانه، ابزار و روش مناسبی برای نقدهای سیاسی نرم تشخیص داده شدهاند؛ رسالتی که به نحو تاریخی بر عهده طنز بوده و هست. بنا بر این، مطلقاً جای اعجاب نیست، اگر مجموعه عظیم «کلاه قرمزی» از همان ابتدا با مضامین سیاسی و اجتماعی آمیخته گردید؛ و وقتی مضامین خلق شده، مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد، ارزش تحلیلی اجتماعی پیدا میکند. از جمله شخصیتهای الهامبخش خلق شده و هدف انتقاد قرار گرفته در منظومه فکری ایرج طهماسب و حمید جبلی، تیپ «گیگیلی» است که با مشخصه تحرک بسیار بسیار اندک شناخته میشود.
▬ واقع آن است که ما امروز، بیش از آن که از تردستی امریکاییها و سپس اروپاییها در زمینه مذاکرات برجام دلواپس باشیم، از «گیگیلی» بودن (به قول طهماسب و جبلی) و کمتحرکی سیاستمداران خودمان دلواپسیم. دگرگونیهای سریع و عظیم در جریان است، و سیاستمداران ما اغلب، در تیپ «گیگیلی» به سر میبرند. آنها، قدری به دلیل کهولت و قدری هم به دلیل منش شخصی خویش، گرفتار کندی قابل ملاحظهای در رفتار خود هستند و با این اوضاع، گمان نمیرود که بتوانند واکنش مؤثری به امور نشان دهند. آنها هفتهها میدانستند که در واشینگتن چه چیزی در جریان است، ولی پس از اعلام نظر ترامپ در یک بیانیه پر عیب، چند هفته نامشخص را برای مذاکره با اروپاییان تعیین کردند و غیر از این تقریباً هیچ نگفتند. آنها اکیداً احتیاج دارند تا قدری چابکتر باشند.
▬ نخستین نکته در راه و رسم چابکی، این است که سیاستمداران توانمند، معمولاً، به سرعت، ساختار ذهنی جامعی میپرورند و تحلیلگران خوبی به شمار میروند. آنها متغیرهای تازه محیط را دریافت و هضم میکنند و برای هر کار و مسألهای راه حلهای خلاقانه میپرورند. شاید اصلیترین علت آن، پیشبینی مشکلات و ارائهٔ راه حلها قبل از وقوع آنها باشد. بنا بر این، از کندیهای معمول که افراد عادی در آن گرفتار میشوند، دور هستند.
▬ دومین نکته، این است که سیاستمدار باید انرژی کافی برای آن که به امور «اهمیت» بدهد داشته باشد. کهنسالی و کندکاری سیاستمدار میتواند موجب شود که آنان امور مهم را به دلیل این که ربطی با انگیزههای جوانی و جویای نامی که از او گذشته است پیدا نمیکند، به قدر کافی مهم تلقی ننماید و برای آن انرژی تخلیه نکند. معجزهٔ اهمیت دادن به کارها، بزرگ دانستن آنهاست. هدفهای بزرگ ما را تشویق میکنند که قدمهای استوارتری برداریم و نسبت به حواسپرتیها حساس و پر ملامت باشیم. هر بار که خطایی رخ میدهد، به قدر کافی به خود نهیب بزنیم و پشت دست خود را از بابت اشتباهات بگزیم. این احوالات سیاستمدار جوان است که خود را در ابتدای طریقت میبیند. در مقابل، سیاستمدار پیر، اغلب، تمایل دارند تا اشتباهات را سنخی از خطاهایی قلمداد کند که پیش از بودهاند و گذشتهاند و طوری هم نشده است.
▬ نکته سوم، ثبات قدم است. سیاستمدار جوان، هنوز به دام مفاهیمی همچون «مصلحت» و «نسبیت» نیفتاده، و پایبند به اصولی است که باور دارد ارزش استقامت دارند. اگر سیاستمداران جوان و بزرگ بگویند باید بشود، پس، حتماً خواهند کرد. آنها، در فعالیتهایشان دچار نوسان نمیشوند، چرا که «پایبند به اصول» هستند و این پایبندی را با تربیت اخلاقی در خود سرزنده نگاه داشتهاند. آنها هرگز کارهایشان را به تأخیر نمیاندازند. آنان همیشه به دنبال کشف بهترین راه حلها برای بهترین نتایج هستند. به نظر میرسد نوعی علاقه و تعهد قلبی به وظایف است که باعث میشود در طول مسیر سست نشوند.
▬ مطلب چهارم این است که در جهان عمیقاً دگرگون شونده امروز، تخصصها و تجربههای پیشین، خیلی زود کماعتبار میشوند، و هیچ چیز بیشتر از فقدان تخصص کافی به سرعت عمل ضربه نمیزند. برخی از سیاستمداران کمتحرک و کهنسال، مدام در توقفاند تا رویدادهای جدید را «به مرور» بشناسند و پس از جلسات مکرر بالاخره تصمیمی برای آن بسازند. در عوض، سیاستمدار وظیفهشناس و پر انرژی، به دلیل بهرهمندی از تخصص کافی و آشنایی با منابع تخصصی دیگر، به سرعت جلسات خود را تشکیل میدهد و مشورتهای لازم را میگیرد و با قاطعیت تصمیم خود را ردیف میکند. سیاستمدار جوان و وظیفهشناس، به سرعت، نیاز خود به کمکهای تخصصی را سریع و به دور از تکبر تشخیص میدهد و در صورت نیاز به کمک دیگران تعارف نمیکند. آنها همواره به دنبال کسب مهارتهای جدید و تقویت مهارتهای فعلی خود هستند.
▬ نکته پنجم، وقتشناسی است. کندکاران و کهنسالان، به مرور، درکی از «سرعت معمول» در زندگی عادی یافتهاند و گاه در تشخیص میزان شتاب لازم در کورهراهها به خطا میروند. این افراد تمایل دارند مسؤولیتها و وظایفی را که به عهده دارند با سرعت معمول و قدم به قدم انجام دهند. ولی، این جوانان وظیفهشناس هستند که با درک حساسیت روزگار، برای زودتر و سریعتر انجام دادن وظایف، خود را به زحمت میاندازند. آنها از تکمیل فهرست وظایف خود لذت میبرند. چنین افرادی نه تنها با اجانب رقابت میکنند، بلکه حتی با خودشان هم در رقابت هستند و میکوشند تا هر روز بهتر از دیروز باشند. کسب رکوردهای جدید و شکستن آنها برایشان یک ارزش فینفسه است. نکات دیگری هست که مجال طرح آنها نیست...
مأخذ:صبحنو
هو العلیم
استاد عزیز سلام؛
چند ماه پیش، نوشته ای از شما خواندم در مورد سال 97، دشواری این سال و اینکه سالی است بی انتخابات. و اگر اشتباه نکنم پیرامون بودجه امسال بود. هر چه می گردم پیدا نمی کنم. آدرسی، لینکی از اون یادداشت مرحمت می فرمایید؟