دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ انصافاً اگر ما به جای دولت آقای روحانی بودیم، پس از فروپاشی ۸۰ درصدی پیمان اتمی JCPOA (به فرض که اروپا بر قول خود بماند) چه میکردیم؟ پاسخ در یک جمله این است که: «ترس از شکست را به موفقیتی بارز تبدیل کنید و با این کار دوباره به مرکز سیاست بازگردید». این، دقیقاً آن روحیهای است که دولت آقای روحانی به آن نیازمند است (راستی، پیش از ادامه، بیایید دیگر از واژه پارسی «برجام» برای اشاره به سازه «تقریباً هیچ / almost nothing»، که ربطی به رستم دستان ندارد استفاده نکنیم؛ همان واژه انگلیسی زیادی هم هست!).
▬ این یک قاعده تخلفناپذیر است که «هر کسی در دنیای سیاست با ترسهای خود دست و پنجه نرم میکند»: ترس از شکست، ترس از دست دادن اعتبار، ترس از کف دادن قدرت و ترس از آینده. همه، بالقوه با این ترسها روبرو هستند، مگر کسانی که این جوهر را درک کردهاند و با آگاهی از این که فن سیاست مهمترین موقعیتی است که باید عظمت روح در آن جلوهگر شود، به منبعی از ایمان چنگ میزنند. البته، آگاهی از این امر که دیگران نیز مانند ما «واهمه دارند»، ممکن است قدری آسودگی خیال برایمان به همراه داشته باشد؛ اما، باز هم ترس انبوه سیال در سیاست، نحوی از دشواری است، که هرگز بدون ایمان، عمیقاً برطرف نخواهد شد. ترس، قضاوت را تحت تأثیر قرار میدهد، بر تصمیمات تأثیر میگذارد، و سیاستمدار را به مسیرهای غیر معقول، گسیل میکند.
▬ وقتی سیاستمدار با بینظمی و التهاب رفتار میکند، معمولاً، به خاطر این است که بیهدف و نسنجیده ترسیده است. در این حال، سیاستمدار بر سر مردم و منتقدان جیغ و داد میکند تا به چیزی که گمان میبرد مسیر برونرفت است، بیواسطه و بدون صلاح و مشورت دست یابد، در حالی که در این وضع و حال ملتهب، اغلب، پس از اقدامات دستپاچه یا چیزی به دست نمیآید، یا محرز میشود که چیزهایی در اثر اقدام و گفتار ناسنجیده از دست رفتهاند. این دست سیاستمداران، ترس خود را شناسایی نمیکنند، کنترل نمینمایند، و به سمت مقصود جهت نمیدهند. فارغ از ذهنیت ملتهب، ترس یک چیز ثابت، موضوعی همهگیر و بخشی جداناپذیر از کار سیاست است، و باید با «ایمان» کنترل و به سمت «اقدام سنجیده» مهار شود.
▬ یک گام دیگر برای فروکش التهاب، توجه به این مطلب است که اصولاً ترس را میتوان از زاویه دید دیگری هم نگریست؛ این که «ترس، همواره یکی از محرکهای اصلی پشت رفتارهای موفق انسانها بوده است»؛ پس با درک این حقیقت، با تشخیص ترس، بپذیرید که اکنون شرایطی است که «باید اقدام کنید» ... «باید اقدام کنید». بله؛ «باید اقدام کنید»، «اما سنجیده و پرانگیزه و باایمان»؛ در طول تاریخ، ترس باعث شده است که بسیاری از سیاستمداران نتوانند ایدهها و افکار سیاسی خود را به سرانجام، برسانند. اصولاً ترس دلیل آن است که بیشتر سیاستمداران در همان وهله اول، اقدامات ناخوشآیند، اما گریزناپذیر و ضروری را آغاز نکنند، و بدین ترتیب، در دراز مدت ملت خود را به زحمت بیفکنند. اگر اکنون، بترسیم و به تسلیم شدن و سازش فکر کنیم، بهتر است یاد بگیریم که چگونه ذهن خود را تنظیم و با این احساس قویاً منفی، مقابله کنیم، و الا تاریخ از ما به خوبی یاد نخواهد کرد.
▬ نکته دیگر آن است که سیاستمدار بداند که اگر نتواند از پس التهابهای خود برآید، «بلافاصله» به دشواریهای جدید میرسد که آنجا باید تصمیم بگیرد؛ این ذهنیت که با اروپاییهایی میبندیم و این مرحله را نیز از سر میگذرانیم، از جنس اقدام نیست؛ آن هم اروپاییهایی که پس از سعدآباد، خود آقای روحانی بالاجبار و با عتاب از آنها روی گرداند و آن نامه را خطاب به محمد البرادعی نوشت. واقع آن است که اگر امریکاییها «پلیس بد» باشند، اروپاییها قطعاً «پلیس بدتر» هستند.
▬ نکته دیگر آن است که سیاستمدار، باید علاوه بر آن که ترس را در خود مهار میکند، باید بتواند جامعه و مردم خود را نیز از التهاب خارج کند. اگر ما در نطق پس از اعلام خروج امریکا از پیمان اتمی JCPOA، به مردم اطمینان بدهیم که در تأمین کالاهای اساسی و فقط در تأمین کالاهای اساسی و منحصراً در تأمین کالاهای اساسی اختلالی پدید نخواهد آمد، روشن است که التهاب درونی خود را به مخاطبان منتقل کردهایم. واقع آن است که سیاستمدار، با این دست موضعگیریهای خود، تا قدر زیادی حال و هوای کشور خود را تعیین میکند، و بخشی را هم که خود مستقیماً در آن نفوذ چندانی ندارد، باید بتواند با برقرار کردن ارتباطات مؤثر با نیروها و نهادهای پر نفوذ آرامش ببخشد.
▬ توصیه پایانی این است که باید با حقایق روبرو شد و مرحله به مرحله از آن نگریخت. اطرافیان سیاستمداران که اغلب از جنس مطبوعاتچی و بحرانپرداز هستند، از وقوع «بحران» قریب الوقوع سخن میگویند، ولی بسیار بوده است که بررسی دقیق حقایق نشان داده است که اوضاع، بحرانی و کلاف سر در گم نیست؛ پس، نباید به سادگی تسلیم امواج هراسافکنی شد. هر زمان که سیاست به محاق اضطراب و التهاب فرو رفت، نگاهی عینی به حقیقتها بیندازید، و مسیرهای گذشته را مجدداً مرور کنید. این مرور، خیلی چیزها را روشن خواهد کرد: مسیرهای استقامت را، مسیرهای امید را، و مسیرهای ابتکار را.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم