فیلوجامعه‌شناسی

پیش‌مطالعه‌تـ☲☷☶ـدریس: برای درمان سطح قابل ملاحظه سردرگمی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    انکارناپذیر است که سطح قابل ملاحظه‌ای از سردرگمی در روشنفکری امروز جهان و ایران موج می‌زند. با ظهور و گسترش جامعه شبکه‌ای و محیط زیست سایبر، در آستانه انقضای دهه دوم سده بیست و یکم، همه چیز پیش‌بینی‌ناپذیر جلوه می‌کند و راه‌حل‌های پیشین نارسا به نظر می‌رسند. آینده کجا خواهد بود؟ و فرجام رؤیاهای ما به کدام سو منصرف خواهد شد؟
▬    برای شماری، ظرفیت رهاسازی نهفته در تکنولوژی دیجیتال، و در نتیجه کمرنگ شدن مرزها، زوال اقتدار و قدرت سیاسی دولت-ملت‌ها، و امکان هرج و مرج مغتنم شمرده شده است، چرا که اغلب آن‌ها، تنها به «آزادی» به عنوان فضیلت اخلاقی انسان می‌نگرند. آن‌ها امید دارند که از طریق کنترل سیاسی مردمی فناوری‌های جدید، ما به طور کلی، دنیای بهتری را پیش روی داشته باشیم؛ پر از اوقات فراغت، یک نحو کمونیسم کیهانی، آینده‌گرایی مشحون از طبیعت مصنوعی، و رویاهای پساجنسیتی فمینیسم رادیکال. فناوری‌های جدید پزشکی، نه تنها زندگی طولانی‌تر و سالم‌تر را ممکن می‌سازد، بلکه امکان دست‌کاری جنسیت و هویت جنسی را هم فراهم می‌آورد. زیرساخت‌های تکنولوژیک قرن بیست و یکم، منابعی را میسر می‌کند که سیستم سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوتی را برآورد. ماشین‌ها وظایفی را انجام می‌دادند که یک دهه قبل غیر قابل تصور بود؛ و به وضوح، قطعی است که به این روند جاگیر شدن در عوض نیروی کار انسانی ادامه خواهند داد. جدیدترین موج اتوماسیون، ضرورت درگیر شدن نیروی کار انسانی در کارهای خسته‌کننده و ملال‌آور را به طور دائم منتفی می‌سازد. اینترنت و رسانه‌های اجتماعی، میلیاردها صدا را که پیش از این ممکن نبود، گویا کرده است، و انگار که دموکراسی مشارکتی جهانی یک ایده در دسترس باشد. برنامه‌های متن باز، پی دی اف‌های قفل شکسته، و چاپ سه بعدی شرایط را به سمتی می‌برد که تقریباً هیچ محدودیتی فراروی خلاقیت انسانی و ماشینی وجود نخواهد داشت. حتی اعتقاد برخی بر این است که اشکال جدید شبیه‌سازی رایانه‌ای می‌تواند به تک تک افراد این امکان را بدهد که برای برنامه‌ریزی اقتصادی در سطح کلان بکوشند و مهار اقتصاد را از دست سرمایه‌داری بربایند؛ آرمان کاملی از آنارشی و فقدان قدرت متصلب دولت. این خوش‌بینی‌ها می‌کوشند تا ما را متقاعد کنند که فناوری‌های انرژی پاک باعث ایجاد فرم‌های بی‌حد و مرزی از محیط زیست پایدار خواهد شد، و شاید با وجود بهره‌برداری از انرژی باد و آفتاب و امواج دیگر حتی نیازی به انرژی اتمی هم نباشد؛ سوخت‌های فسیلی که جای خود دارند.
▬    با این حال، برای شماری دیگر، در آن سوی لایه رویین و براق تکنولوژیک دنیای ما، مجموعه‌ای از روابط اجتماعی مدرنیستی منسوخ باقی مانده است. در ممالک صنعتی دنیا، انسان‌ها هم‌چنان در ساعت‌های طولانی کار می‌کنند، و بیشتر به سمت انجام کارهایی رهسپار هستند که احساس ناخوشایندی به ایشان منتقل می‌کنند. اثر چندانی از ظهور مشاغل با خلاقیت بالا برای انسان‌ها نیست، و بیشتر، سطوح نظارت بالا تمایل دارد تا انسان‌ها را هم به ماشین تبدیل کند، تا «فعلاً» انسان‌ها کارهایی را که ماشین‌ها نمی‌توانند به انجام برسانند، صورت دهند. مشاغل ناامن‌تر شده‌اند، رکود بر اقتصاد جهانی چیره شده است، و بدهی‌ها، فوج فوج انسان‌ها را به بردگی نزدیک می‌کند؛ طوری که انگار زمانه برده‌داری بازگشته است. اتوماسیون مردم را بیکار، و دستمزدها را راکد کرده است، و طبقه متوسطی که در نیمه دوم سده بیستم فایق آمده را ویران می‌کند، و در همین حال، سود شرکت‌ها به اوج خود می‌رسد. چشم‌انداز آینده‌ای بهتر، تحت این فشارها نرد جهانیان به طور فزاینده کمرنگ‌تر و حتی فراموش می‌شوند. هر روز، یک زندگی عادی توأم با خستگی، اضطراب، استرس و ناامیدی، برای اغلب مردم تکرار می‌شود. در سطح سیاره، چشم‌انداز از این هم تیره و تارتر است، چرا که گسست اتحاد موجب رقابتی برای نابودی هر چه بیشتر محیط رقم زده است، و همه با سری پایین و فرو رفته در شن، مشغول استثمارهای شرم‌آور از انسان‌ها و ماشین‌ها و طبیعت هستند. ما بیش از سازندگی، مشغول عبور از مرزها و خطوط قرمز تخریب خود و تاریخ هستیم، و این کار را هم با نهایت قدرت انجام می‌دهیم. ما از فرونشاندن جزر و مد رنج‌ها و اضطراب‌های اپیدمی در نیروهای اجتماعی و اقتصادی ناتوان مانده‌ایم، و به نظر می‌رسد که جنبش‌ها و فرآیندها و سیستم‌های سیاسی که در صد سال گذشته برای تسکین و غالب شدن بر این مکانیسم‌های مخرب، کمی تا قسمتی به کار می‌آمدند، دیگر قادر به اعمال تحولات واقعی نیستند. در عوض، به نظر می‌رسد که سوار بر یک تردمیل بی‌پایان از نگون‌بختی به همین ناکجا ره می‌سپریم. دموکراسی انتخاباتی در حال نابودی کامل است، و حتی شجاعانه باید گفت که چیزی از آن باقی نمانده است. احزاب سیاسی اصلی از هر گونه توافق عمومی به دور هستند، و حکمرانان، بی‌پرده و بدون هیچ مانعی تمایلات خود به استبداد را به نمایش می‌گذارند. جنبش‌های سیاسی رادیکال به طرز محسوسی شکوفا می‌شوند، اما، به شدت، سرکوب هم می‌گردند. در این افلیج، هر نحو تصور و خیالی از آینده روشن، از بین رفته است. نولیبرالیسم شکست خورده است، و سوسیال دموکراسی غیر ممکن گشته است و تنها یک دیدگاه جایگزین می‌تواند به رونق و رهایی جهانی برسد.
▬    زندگی و سیاست امروز، با کمبود ایده‌های فرهنگی بلندنظر و با دید باز، رو به رو است. به موازات آن که مسائل حاد در عمق زندگی روزمره نیرو و سرعت می‌گیرند، تدابیر و سنت‌های ما هم باید جمع‌بندی و گسترده شوند. کلید اصلی این است؛ تنگ‌نظری مدرنیت موجب کم‌تجربگی زائدالوصف ما برای رویارویی با چنین رونق خوشایندی شده است. این نقیصه بر طرف نمی‌شود، مگر آن‌که ما، در را به روی نقش‌آفرینی دین، سنت‌ها، هنر و فطرت انسانی در کنار دانش تجربی و تکنیکی باز کنیم. بیهوده، مدرنیت نسبت به این نقاط قوت استغناء ورزید. حالا موقعیتی است که بشر می‌تواند با استفاده از یک دید بلندنظرتر، جمع‌بندی مهمی از کل میراث فرهنگی خود ارائه دهد و خود را نجات دهد.
هوالعلم

 

Nick Srnicek and Alex Williams (2015), INVENTING THE FUTURE; Postcapitalism and a World Without Work, London: Verso.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.