فیلوجامعه‌شناسی

پدیده تولایی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    شهید/مرحوم حجت‌الاسلام محمد تولایی، با اتومبیل پیکان سر و ساده خود می‌رفت، برای پاسخ به سؤال یک موتورسوار و انجام وظیفه روحانی خویش توقف کرد، و موتورسوار، بلادرنگ یک ضربه عمیق چاقو بر سینه ایشان فرو کرد و گریخت! روحانی ۲۷ ساله مشهدی، به مدت دوازده روز، در صدر ۱۰ خبر پر بیننده اغلب خبرگزاری‌ها و در مرکز توجهات قرار داشت؛ و نهایتاً، اعلام درگذشت یا شهادت حجت الاسلام محمد تولایی با سه فرزند، در روز هشتم محرم الحرام، موجی از تأثر را برانگیخت. ایشان در بیمارستان و به خانواده خود جملاتی فرموده بودند که نشان می‌داد ضارب را نمی‌شناختند؛ و بدین ترتیب، ظاهراً اثری از مخاصمه فردی در کار نبوده است. هر چند که هنوز تحقیقات پلیسی به فرجام نرسیده و در آغاز راه است، ولی امواج توجهات، موضوعی است که باید عمیقاً مورد تحلیل قرار گیرد.
▬    موضوع، تولید خصومت نامحدود در متن شبکه نسبت به هر چیزی است که «خودی» باشد، و بر عکس، بزرگداشت نامحدود هر چیزی است که به آن طرف آب مربوط شود و «بی‌خودی» باشد؛ بله، موضوع این است. رسم این شده که هر خبر «منفی» در مورد خودمان و هر خبر مثبت در مورد بیگانگان، بی‌محابا و تا وقتی تکذیب نشده منتشر می‌شوند. دقت کنید: هر خبر منفی در مورد خودمان و هر خبر مثبت در مورد بیگانگان؛ مطابق رسم روشنفکری روزنامه‌نگارانه، این، به «واقع‌بینی» تعبیر می‌شود. در این که واقعاً این، واقع‌بینی است یا بدبینی یا نابینایی، تأمل لازم است.
▬    در مورد صحت و سقم اخبار دست به دست شده هم تأمل اندکی صورت می‌گیرد. ماجرا از این قرار است که ناگهان انفجاری در سپهر رسانه‌ای اقشار متوسط شهری پدید آمده است. برای مدت‌های مدید، مردم، اخبار و تحلیل‌های سیاسی خود را از «گروه تحقیق و تفسیر خبر» سازمان صدا و سیما دریافت می‌کردند؛ دقت کنید: «گروه تحقیق و تفسیر خبر»... «تحقیق و تفسیر خبر»... «گروه تحقیق و تفسیر»... تأکید می‌کنم: «تحقیق و تفسیر». امروز، دیگر اثری از «تحقیق و تفسیر» نیست.
▬    سمبل اصلی چنین فضای فارغ از «تحقیق و تفسیر»، تیپ «آمدنیوز» است. از مرور اخبار و پست‌های «آمدنیوز» طی ماه‌ها، چنین به نظر می‌رسد که مهم‌ترین دستورالعمل ارتباطی و خبری که مدیر کانالی مانند «آمدنیوز» به کارمندان خود می‌سپارد همین است؛ اینکه: «هر خبر منفی در مورد ایران و هر خبر مثبت در مورد دشمنانش را داغ کنید/پایان». نتیجه این است که سکتورهایی از اقشار متوسط شهری که آماج امثال آمدنیوز بوده‌اند، به نام روشنفکری و واقع‌بینی، ما را سیاه می‌بینند و دیگران را سپید؛ و بدین ترتیب به خود اجازه قضاوت‌های مهارگسیخته سیاه در مورد خودی‌ها را می‌دهند، و پیدا می‌شوند کسانی که مستقیم، دشنه را بدون هیچ پرسشی وارد سینه خودی‌ها می‌کنند. مفهوم اجتماعی شهادت/قتل حجت الاسلام محمد تولایی ۲۷ ساله، ملبس به لباس روحانیت، و راکب ساده‌زیست اتومبیل پیکان، این است.
▬    البته امروز، مغول‌تازی تیپ آمدنیوز به سر آمده، و رفته رفته مخاطبان به روش فارغ از «تحقیق و تفسیر» آن‌ها که لزوماً با قدری دروغ‌پردازی همراه است، پی برده‌اند، ولی لازم است یادآور شویم که این روش واقع‌گرایی از سنخ مخالف‌خوانی و تخفیف خودی که به فرهنگ شبکه بدل شده است، می‌تواند قربانی بگیرد؛ قربانی ارجمندی را از ملت بگیرد؛ یک طلبه ساده زیست ۲۷ ساله حافظ قرآن و پدر سه فرزند را، که خوی مهربانی داشته و کسی از اطرافیان را نمی‌توان یافت که با او خصومت داشته باشد. چنین سرمایه‌ای را از کشور می‌گیرد.
▬    کسانی که همچنان در ارتباطات شبکه اجتماعی خود، هر نوع بدبینی به خودی‌ها را پر و بال می‌دهند، و به خصومت و منفی‌بافی هر چه بیشتر دامن می‌زنند، باید باخبر باشند که غیرمستقیم در این نوع حوادث دخیل هستند. بیایید قدری در «منتقد بودن» دقیق‌تر و منصف‌تر باشیم؛ «منتقد» که در لغت به مفهوم «عیارسنج» است، باید در یک مواجهه سازنده با مسائل، مانند زرگر متبحری عمل کند که «قدر» زر و «قدر» مس به کار رفته در یک زیور را معلوم نماید و با ملاحظه هر دو وجه، قیمت بگذارد. دقت کنید؛ هم «قدر» زر را معلوم کند، هم «قدر» مس را، و شاید هم بیشتر، «قدر» زر را معلوم می‌کند تا «قدر» مس را. «منتقد»، قیمت می‌گذارد، نه آن که کلاً از قیمت بیندازد.
▬    توصیه دیگر این است که بیایید قدری فروتن باشیم؛ وقتی انتقاد می‌کنیم، طوری خود را مبرا از خطا جلوه می‌دهیم که بتوانیم با تمام قوا از دیگران طلبکار باشیم، اما آیا واقعاً چنین است؟ چه کسی است که نداند این منش واقع‌بینانه نیست؟ افراد بلندنظر، میلی به آن ندارند که دیگران وابسته و طفیلی آن‌ها باشند، و از این رو مدام برتری خود را گوشزد نمی‌کنند، و به این ترتیب، نیرومندی را در دیگران افزایش می‌دهند. بیایید ما هم به دیگران ارزش مثبت ببخشیم و کمتر دیگران را تخفیف کنیم. بدین ترتیب مراد از انتقاد هم بهتر حاصل می‌شود.
▬    راه حل دیگر برای ترمیم وضع و حال خشن مرسوم در شبکه‌های اجتماعی این است که بیایید «ساده و بی‌تکلف باشیم». این رویکرد، ما را به همدیگر نزدیک می‌کند و تأثیرگذاری‌های مثبت دو جانبه را در میان ما فعال‌تر می‌سازد. وانگهی، یکی از مؤلفه‌های این بی‌تکلف بودن آن است که وقتی با همدیگر صحبت می‌کنیم، احترام خود را حتی به کسانی که مورد انتقاد قرار می‌دهیم حفظ و ابراز می‌کنیم؛ و این کار به نوبه خود، احترام دیگران را نسبت به ما جلب خواهد کرد.
▬    در نهایت، توصیه آن است که «به ”خودی‌ها“ و ”ملت خودمان“ باور داشته باشیم» و بدانیم که ما با همه روشن‌نگری‌هایی که در خودمان سراغ داریم، فرزندان همین بوم هستیم و همین بوم این روشن‌نگری‌ها را در ما پرورش داده است؛ بیایید برای «مطرح کردن خود» به قیمت از کار انداختن «ظرفیت‌های بومی» و «اعتماد به نفس ملی» عمل نکنیم. اگر بیان آن‌چه حقیقت می‌پنداریم، «خودی‌ها» و «ملت» را تخفیف کند، چه فایده‌ای در این دلسردی‌ها می‌تواند وجود داشته باشد؟ بیایید به افزایش ظرفیت‌های بهبود کمک کنیم، و آتش خصومت و کینه نیفروزیم. ما در انتقاد و بدبینی افراط کرده‌ایم، و این فضای بدبینی به قساوت و خشونت منجر می‌شود؛ باید به نقطه اعتدال برگردیم.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.