دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ یکی از دشواریهای سیاست ثمربخش، خصوصاً در زمانه شتاب دگرگونیهای عظیم اجتماعی ناشی از شتاب فنّاوری دیجیتال، این است که در آن واحد، باید لااقل پنج نسل مؤثر با ذائقه و انگیزههای متفاوت و بعضاً بسیار متفاوت را رهبری کرد، و این، یکی از دشوارترین مشاغل دنیاست. موضوع بر میگردد به ملاحظات پویایی فردی و اداری و فرایندها، و انگیزه و مشارکت مردم از گروههای نسلی مختلف.
▬ دهه پنجاهیها، دهه شصتیها، دهه هفتادیها، دهه هشتادیها، و دهه نودیها؛ به دشواری میتوان تصور کرد که حضور توأم پنج نسل با گرایشهای ارتباطی و انگیزشهای مختلف میتواند فرصت هم باشد، ولی واقعاً هست؛ به شرطی که سیاست اعمال شده در این زمینه کاملاً منعطف و پویا طراحی شود. در تمام مراحل پیشبرد چنین سیاستی، نیاز به کار بیشتر و اعمال انسجام افزونتری از جانب دم و دستگاه کشورداری هست، ولی اگر این کوشش مضاعف به ثمر برسد، مزیت بالایی برای ملت ایجاد خواهد نمود.
▬ دهه هشتادیها/نسل ۲۰۰۰، رفته رفته خصلتهای خود را که ناشی از کاربری نسخه جاافتاده فنّاوری دیجیتال هستند، نشان میدهند. آنها به نحو متمایزی پر شتاب میاندیشند، گرایشهای جهانی آشکاری از خود بروز میدهند، و مآلاً نمیتوانند چندان نسبیتگرا باشند. آنها یا بحرانی میشوند یا از هویت برنامهدار بهره خواهند برد و گرایش به بنیادگرایی پیدا میکنند، ودر تعیین نسبت این دو مسیر رویداد عظیم تشییع پیکر شهید محسن حججی به ما حد و رسم میبخشد.
▬ مسائل مربوط به پاسخگویی و شفافیت، گستره، دامنه و تأثیر ویژگیهای نسل هشتادی و نودی را افزایش میدهد و فرصتها و چالشهای جدیدی را برای کشور ایجاد میکند. آنها برنمیتابند که موقتاً از موضوعی عبور کنند، بلکه توان فنی آن را دارند که در عین عملکرد شتابان، به قدر کافی موضوعات را مورد تأمل قرار دهند. اگر ما آمادگی مواجهه اصولی با آنها را داشته باشیم، این خصلت آنان، یک موهبت است، و اگر بخواهیم بر مبنای خصلت سیاسی حاکم بر دهه هفتاد، با اصلاحطلبی و مماشات و شل و ولگری، گفتگو با آنها را پیش ببریم، آنها بیگمان از ما عبور خواهند کرد. سیاستمدار نسل هشتاد و نود، باید «به قدر بسیار کافی»، «اصولگرا» باشد؛ یعنی به معنای دقیق کلمه پایبند به اصول باشد.
▬ دهه هشتادیها و دهه نودیها، چابک خواهند بود، در فضای رسانههای اجتماعی تنفس خواهند کرد، انعطافپذیر و مولتیتسک خواهند بود، تواناییهای کار تیمی متمایزی دارند و از کار گروهی به سبک فعلی حذر خواهند داشت، قدری کمتوجه و سطحی هستند، و در عین حال، میل به کار معنیدار و کارآمد دارند، و نسبت به مسائل محیط زیستی و اهمیت پایداری توسعه خودآگاهتر هستند. برعکس روحیه اصلاحطلبی، دهه هشتادیها و دهه نودیها، بیشتر تمایل دارند تا بتوانند به شخصیتهای حاضر در قدرت «اعتماد» کنند، صادقانه با آنها، به مبادله توصیه و راهنمایی بپردازند، و مستمراً موضوع «اعتماد» را به آزمون بگذارند. این تفاوتها، چالشهای منحصر به فردی را برای اثربخشی بین نسلی ایجاد میکنند، و مدیران امروز ما که عمدتاً کارگزار یا اصلاحطلب هستند، باید جداً در منش جویای انعطاف خود تغییر به وجود آورند و بنیادگرا شوند. آنها باید جداً به اصول پایبند شوند و در مخاطبان خود اطمینان به وجود آورند و فعالانه این اعتماد را زنده نگه دارند.
▬ تا آنجا که به انتخابات ۱۴۰۰ مربوط میشود، مطالبات اجتماعی نیز دگرگون میشوند؛ دهه هشتادیها و دهه نودیها، خواهان ایجاد پایگاههای شغلی جدید بر بستر فنّاوری دیجیتال و جایگزینی این مشاغل به جای مکاسبی هستند که به سرعت در حال محو شدناند. آنها خواهان ایجاد یک فضای رقابتی هستند که خود را به طور خودتنظیم با شرایط مشاغل جدید وفق دهد و طی آن، کسانی که واقعاً توان ابداع دارند، از مزیتهای بیشتری هم برخوردار شوند. دهه هشتادیها و دهه نودیها، فرصتهای پیشرفت و شانس رشد را در شرایطی میخواهند، که حضور ماشینها بیش از حضور سه نسل قبل، تنگنا ایجاد میکند، و اتحاد فرهنگی برای حفظ موقعیت برتر انسانی نسبت به ماشینها را ترجیح خواهند داد. و نهایتاً این که آنها در تعادل میان شغل و فراغت، خواهان عدالت خواهند بود و عدالت را بیشتر در توزیع فراغت و تأمین اجتماعی تفسیر خواهند کرد تا در برابری دستمزد.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم