فیلوجامعه‌شناسی

ماجرای ”دورهمی“ و ”نود“ و ”خندوانه“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    قضیه: کسانی در یک خط و ربط سیاسی، برنامه «دورهمی» و مهران مدیری را از باب نقدهایی که بیش از حد تند و تیز توصیف می‌کردند، تخطئه می‌کنند، و از مدیران صدا و سیما که مرغ عروسی و عزای آنان شده‌اند، می‌خواهند تا مهران مدیری را توبیخ، و بیش از توبیخ، حذف کنند. همین خط و ربط سیاسی حامی دولت و معارض با صدا و سیما، رامبد جوان را «پوست کلفت» خطاب می‌کند، از بس در مقابل توبیخ‌ها و سانسورها تاب‌آور بوده است. و همان افراد، با همان خط و ربط سیاسی، حول برنامه «نود» که سبک انتقادی‌اش خطاب به بزرگان فوتبال کشور به مراتب از مهران مدیری در «دورهمی» تندتر و گزنده‌تر بوده است، خواهان مدارای مطلق مدیران صدا و سیما در قبال مدیریت‌ناپذیری این برنامه هستند. صرف‌نظر از تناقض آشکاری که در این واکنش‌های عمدتاً توییتری و اینستاگرامی نهفته است، یک چیز، محل سؤال ماست: چرا سطح خشونت گفتارها در اطراف این موضوع و سایر موضوعات تا این اندازه بالاست؟ این جماعت در مورد داور بازی ایران و آرژانتین هم همین قدر تند و تیز هستند؛ آن‌ها حتی به خودشان هم رحم نمی‌کنند، و هر از گاهی همدیگر را با خاک یکسان می‌نمایند. این وضع و حال، برای ما مایه افسوس است؛ برای ما که ایام یک‌دلی و هم‌افزایی جنگ را تجربه کرده‌ایم، یا این روزها در اربعین و اردوهای جهادی همچنان همان الگوی همدلی و هم‌افزایی را مکرر می‌یابیم. برای ما مایه افسوس است، چرا که استعدادها و نبوغ‌هایی که می‌توانند با هم‌افزایی کارهای بزرگی را به سرانجام برسانند، مشغول ساییدن یکدیگر شده‌اند و به یکدیگر مجال رشد نمی‌دهند.
▬    ریشه‌یابی قضیه: شواهد متعددی نشان می‌دهند، که توش و توان انسانی در کشور ما که بالاترین تراکم مهندس جهان را در پایتخت خود تجربه می‌کند، غیر عادی و بلکه فرا عادی است. این موضوع، دلایل متعددی دارد، از جمله این که یک جامعه انقلابی، خصوصاً در پس سیاستی که بر نظام آموزش و پرورش خود تمرکز بسیار داشته است و بالاترین بودجه عملیاتی خود را در تمام بودجه‌های سنواتی به این نظام آموزشی تخصیص داده است، بلندنظری‌ها و جاه‌طلبی‌های بسیاری را بر می‌انگیزد؛ گواه این تمرکز موفق بر آموزش را می‌توان در شمار بالای المپیادی‌های برتر ایرانی طی سال‌های متمادی و متوالی دانست. به هر حال، انکارناپذیر است که در مقیاس مقایسه جهانی، استعدادهای انسانی این موطن، فراعادی هستند. و این، علاوه بر استعدادها و آموزش برتر در این کشور، به جوهر انقلاب هم مربوط است. انقلاب، ذاتاً نسل‌هایی را پس از نسل‌ها، انگیزه‌مند می‌کند تا سقف آسمان را بشکافند و طرح‌های نو برای بن‌بست‌گشایی از ساز و کار جهان براندازند. ولی، ...
▬    اما، وفور توان انسانی، در عین آن که می‌تواند برای رشد و توسعه یک کشور مفید باشد، مع الوصف، می‌تواند منجر به پدیده شناخته‌شده‌ای با عنوان «نبوغ بیش از حد» شود. مشکل این است که افراد پر توان در کنار هم، به قدر کافی «قابل مدیریت شدن» نیستند. آن‌ها نمی‌توانند در قالب‌های اجتماعی با یکدیگر همساز شوند، و اگر در مجاورت سایر افراد پر استعداد قرار گیرند، به اصطکاک می‌پردازند. بدین ترتیب است که در چنین مجموعه‌هایی، سطح تنش بالاست. این دیدگاه تا اندازه‌ای نشان می‌دهد که چرا سطح خشونت کلامی میان نخبگان و خصوصاً جوانان جامعه ما، بویژه در متن شبکه‌های اجتماعی، تا این حد بالاست. آن‌ها بدون آن که اذعان کنند، عملاً سایر استعدادها را مزاحم رشد خود می‌پندارند. در چنین شرایطی، افراد یا به انزوا رو می‌آورند و ارتباطاتی که برای گسترش توان‌شان ضرورت دارد نمی‌گیرند، یا در یک بیش‌فعالی پرخاشگر، در صحنه شبکه‌های اجتماعی ظاهر می‌شوند، و مدام دیگران را می‌گزند، و برای رسیدن به اهداف خود، سایرین را پس می‌زنند.
▬    در تیم‌های پرستاره، هر کدام از پرچم‌داران، نیازمند حفظ موقعیت و محکم کردن جای پای خود هستند. این خواسته‌های موازی عموماً باعث ایجاد تنش و اصطکاک در میان نقش‌ها شده، و پویایی گروه را تهدید می‌کند. مدام، نسبت به تعریف و ساختار گروهی و نقش هر فرد در آن، و نیز، اختصاص قلمرو عملکردی به هر یک از اعضای جامعه اختلاف به وجود می‌آید. تعیین استراتژی‌های تصمیم‌گیری، مدام به محل تعارض و تخاصم تبدیل می‌شود. شاید به این دلیل باشد که یک تیم پر ستاره، بیش از تیمی متشکل از افراد عادی‌تر، در معرض مناقشه بر سر قدرت قرار دارد.
▬    از این قرار، هر چه شمار افراد توانمند و مستعد در یک گروه و واحد اجتماعی افزون‌تر باشد، علی الاصول، باید سطح حکمت منتهی به سعه صدر در میان نفوس آن موطن گسترش یابد. از این گذشته، سر سپردن به هدایت یک راهبری سیاسی پر نبوغ و متین برای پیشرفت چنین موطنی ضروری است؛ طوری که مقبولیت عام یابد و بتواند در مواقع لزوم به رقابت‌ها فرمان ایست بدهد. این، مهم‌ترین راه حل است، و هم نیاز به مردمی حکیم و متین دارد و هم نیاز به سیاستمداران حکیم و متین. غیر از این، جامعه بر لبه تیغ خواهد بود. مردم رها شده در متن شبکه‌های اجتماعی، همان طور در مناقشات کوبنده این روزهای ”دورهمی“ و ”نود“ و ”خندوانه“ معلوم است، هیچ ملاحظه‌ای را برای منکوب ساختن یکدیگر مراعات نمی‌کنند. سکتورهای متوسط شهری درگیر در شبکه‌های اجتماعی، ملهم از سبک زندگی مدرن از ژرف‌نگری چندانی برخوردار نیستند و الگوهای اخلاقی مناسبی هم ندارند. تک تک ما برای اصلاح این زمینه وظیفه داریم؛ نباید شرایط طوری رقم بخورد که نسل جدید این کشور برای در دست گرفتن مناصب «دورهمی» و «نودی» و «خندوانه‌ای»، و طرح استعدادها تا این اندازه لکنت بیابند، و از هراس حملات بی‌رحمانه مقدر، به لکنت زبان دچار شوند. باید کسانی پیدا شوند تا در مسیر مهران مدیری و عادل فردوسی‌پور و رامبد جوان، جایگزین شوند، و مسیرهای آینده را با خلاقیت بیشتری بگشایند. با این بساط و این سطح از خشونت، توالی نسلی با خسارت بالایی همراه خواهد بود، و مطلقاً برازنده سطح نبوغ جامعه ما نخواهد بود.
مأخذ:قدس
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.