فیلوجامعه‌شناسی

مسأله ”حجاب“ و ”احترام“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    زمانی گفته شد که از هر ده شهید وطن، هشت شهید، در متن وصیت‌نامه خویش، مشخصاً به «مسأله حجاب» سفارش کرده‌اند. نمی‌دانم اگر کشته‌های جنگ جهانی دوم از ملت‌های خود این‌چنین یک‌صدا چیزی خواسته بودند، پاسخ امروز ملت‌هایشان چه بود، ولی از این مطلب، چند نکته برداشت می‌شود؛ اول آن که، فضای معنوی و فرهنگی کشور تا آن موقع، هنوز هم از روحیه دهه چهلی فیلم‌فارسی کلان‌شهرها خالی نشده بود و هنوز هم شماری، در همان سال‌های دشوار ملت و فارغ از همدلی، به همان مسیر قبلی رهسپار بودند. از این بابت بود که «مسأله حجاب» که سال‌ها پیش برای شهید مطهری مسأله محوری گشته بود، همچنان موضوع تازه‌ای می‌نمود؛ امروز هم که کتاب «مسأله حجاب» به رغم وفور نسخه الکترونیک، به چاپ صد و پانزدهم رسیده، وضع معلوم است، و حجاب بیش از هر نماد دیگر اجتماعی در جهان اسلام، سمبل اسلام تلقی می‌شود. از آن موقع تا حال، زنان جهان کم‌لباس‌تر شده‌اند، و زنان جامعه ما سرگذشت متفاوتی را تجربه کرده‌اند و از این بابت خوشبختیم. با این حال، «مسأله حجاب»، خصوصاً در برخی کلان‌شهرها، موضوعی قابل اهتمام است، و حضور دوراندیش نخبگان اجتماعی را می‌طلبد.
▬    پرسش این است که برای پیشبرد «مسأله حجاب» در این موقعیت جهانی و ملی، باید چه مسیری را پیمود و باید چه گام‌های اجرایی برداشت تا آینده ملت و تمدن برقرار بماند؟ این نیاز احساس می‌شود که گام‌های اجرایی مشخص حول هدف‌گذاری‌های معین و عینی هماهنگ شوند، و مقدمه‌چینی‌های مبهم فرهنگی، مانعی بر سر ورود به فاز اجرایی نشوند. و از دیدگاه من، مهم‌ترین گام عملیاتی، تقویت موضوع «احترام / قدرشناسی» است. در واقع، برداشت ما این است که جامعه امروز در همه حیطه‌ها به یادآوری «احترام / قدرشناسی» احتیاج دارد، و کلان موضوع زنان، بیش از بسیاری از موضوعات، این‌چنین است. هسته بنیادین سازنده اجتماع، «احترام / قدرشناسی» است، و اجتماع و تمدن، اجتماع و تمدن نشد، مگر آن که یک برداشت زیربنایی در مورد «احترام / قدرشناسی» شکل گرفت. آن‌چه انسان را موفق به ایجاد تمدن کرده است، «احترام / قدرشناسی» است. باید به آن‌چه ما را به این پایه از تمدن رسانده «احترام» بگذاریم، و بدانیم که با ولنگاری، فاصله انسان با سایر موجودات است که کاهش می‌یابد. امروز، اگر یک خانم با حجاب نامناسب، آن هم در موطنی که شهیدان و کهنه‌سربازانش، چنان یک‌صدا به زنان موطن خود حجاب را وصیت کرده‌اند، باید اذعان نمود که این زن، یا عمیقاً غافل و بی‌توجه به واقعیات اطراف خود است، یا در درک و درونی کردن موضوع محوری «احترام» با دشواری مواجه است. چنین شخصیتی، حتماً در سایر حیطه‌های حیات اجتماعی خود نیز با مشکل مواجه خواهد بود، چرا که با بی‌احترامی تا این حد، همزیستی انسانی میسر نخواهد بود.
▬    از یک دیدگاه وسیع‌تر نظری، وجه و قدر مشترکی که در همه مسائل دنیای مدرن مشهود بوده، ضعف و شکنندگی «احترام» است. آزادی و خود سامانی فرد در حوزه‌های مختلف زندگی به ما اجازه داده است تا حد زیادی آن گونه که خود به میل خویش می‌خواهیم با دیگران رابطه برقرار کنیم و این در بلند مدت باعث شکنندگی اغلب روابطی می‌شود که شخص به عنوان یک فرد با دیگران برقرار می‌کند. بازار آزاد، آزادی از وابستگی‌های سنتی به عوامل تولید و روابط تولید سنتی را به همراه آورده، اما، تمامی همکاری‌ها و مساهمت‌های اقتصادی را که اگر بخواهد انسانی و درست پیش برود، نیاز به احترام دارد، بی‌ثبات و شکننده ساخته است؛ به چیزی شبیه نبرد گرگ‌ها علیه یکدیگر رضایت داده‌ایم که مطلقاً راضی‌کننده نیست. پذیرفته شدن نبرد گرگ‌ها علیه یکدیگر توسط مدرن‌ها، موجب شده است تا باور‌ها و اعتقادات همگانی، قوام و ارج و قرب خود را از دست بدهند، و هم‌چون تکیه گاهی مستحکم برای یافتن بهترین شیوه‌ی رفتار و کنش به کار نیایند. فرد، منزوی و رها شده به حال خود، ملاک واقعی و قدرتمندی برای سنجش حقانیت و اعتبار گرایش‌ها و دیدگاه‌های خود یا، حتی، سنجش میزان موفقیت خویش در احراز هویتی مستقل در اختیار ندارد. ارزش یا مجموعه ارزش‌هایی که به طور مشترک پذیرفته شده باشند، وجود ندارد، تا نقش چنین ملاکی را ایفا نماید. هر کس و هر موضع نظری، برداشت خود را از تلاش‌های او خواهد داشت؛ و سرگشتگی و بی‌قراری نتیجه‌ی طبیعی چنین وضعیتی است. قرار و ثبات از زندگی رخت می‌بندد. فرد دیگر نمی‌تواند مطمئن باشد که آن‌چه اختیار کرده یا آن‌چه از نظر فرهنگی به ارث برده دارای اعتباری خارجی و عینی است؛ او به نوعی روان‌پریشی اجتماعی دچار می‌شود؛ موضعی را آگاهانه یا به گونه‌ای تلویحی بر می‌گزیند، اما، نمی‌تواند این موضع را درست و صحیح بشمارد. گاه او به راحتی می‌تواند فکر کند که مواضع دیگران، حتی، آنانی که او آن‌ها را بداندیش می‌شمرد، همان قدر اعتبار و ارزش دارند که موضع خود او. این شکل از رابطه، و ابعاد و عمق مشکلی که با خود به همراه آورده همواره توجه ناظرین حساس را به خود جلب کرده است؛ از آرتور شوپنهاور گرفته تا اجتماع‌گرایان امروز. در تمام این تأملات، یک فکر مشترک است: آن که این مسیر به سوی فرآیند متمدن شدن پیش نمی‌رود و با ولنگاری چیزی عاید ما نخواهد شد (توأم با برداشت‌هایی از محمدرفیع محمودیان).
مأخذ:قدس
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.