دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ قضیه: اگر ورای آن چیزی که مانوئل کستلز میگوید، «جامعه انسانی» نه در حال تبدیل شدن به «جامعه شبکهای»، بلکه در حال دگرگونی به «شبکه» باشد، آنگاه توقع نابجایی نیست اگر بخواهیم که سیستمهای حکمرانی با تغییر مشابهی همراه شوند و به سمت «شبکهای شدن» حرکت کنند.
▬ تم ۱. مفهوم «شبکه»، دلالت به یک «وب/Web» دارد که «انسانها»، «اشیاء»، «طبیعت»، و مهمتر از همه، «ماشینها» و خصوصاً «هوش مصنوعی/AI» را در مسیر جریانهای شتابان، به یکدیگر متصل میسازد. این، نسخه جدیدی از «جامعه» نیست که همچون کستلز به آن «جامعه شبکهای» اطلاق کنیم، بلکه این، به قول ریاضیدانها، یک «مجموعه/Set» جدید با «عملگر/Actants»های تازه است که باید نام تازهای به آن داد. این، یک «شبکه/Network» است.
▬ تم ۲. این تحول، چه تغییری در باورهایی که ما تا کنون در زمینه دولت-ملتهای مدرن مردمسالار داشتیم ایجاد میکند؟ برای نخستین بار، عربستان سعودی، «سوفیا» را به شهروندی پذیرفت؛ «سوفیا»، یکی از پیشرفتهترین رباتهای مجهز به هوش مصنوعی در جهان، از عربستان سعودی که بسیاری از حقوق متعارف زنان را انکار میکند، حق شهروندی دریافت کرد. چند روز بعد، «شیبویا میرای»، که شبیه یک پسر هفت ساله پرحرف است، در ژاپن به «شهروندی» پذیرفته شد، و طبعاً از حقوق شهروندی، و خصوصاً حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نیز برخورد خواهد بود. آنچه در مورد ربات ژاپنی متمایز و قابل توجه است، این است که این ربات یک ربات سیاسی است؛ بدین معنا که این ربات از بدو تأسیس کارویژه «آشنایی و شناساندن دولت محلی به مردم» را بر عهده داشته است، و حالا با این پیشینه سیاسی، از حقوق شهروندی در ژاپن بهرهمند شده است؛ با این مقدمات، این پیشبینی معقول به نظر میرسد که همانطور که «سوفیا» به تشکیل خانواده در عربستان سعودی ابراز تمایل کرده است، «شیبویا» به نمایندگی پارلمان یا نخستوزیری در ژاپن ابراز و اعمال قصد کند.
▬ تم ۳. در این تحول، وجوهی طی دو دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است و در مورد آنها بسیار سخن رفته است:
۱. نحوه شکلگیری دولت الکترونیک و انتقال امن اطلاعات دولتی در شبکه جهانی وب؛
۲. نحوه تدارک خدمات عمومی در پروتکلهای سادهتر و حتی از طریق تلویزیون؛
۳. این که انتخابات آنلاین مطلوب هست یا خیر و اگر هست چگونه باید انجام شود؛
۴. تنظیم مقررات حفاظت از دادهها و امضاهای دیجیتال و کارتهای هوشمند؛
۵. اینکه آیا میشود یک پارلمان گستردهتر به کمک شبکه وب داشت؟ و مباحثی از این دست...
۶. ولی مهمتر از همه این مباحث آن است که با روند فعلی، فرآیندهای تصمیمسازی مردمسالارانه به چه شکلی در خواهد آمد و مفهوم شهروندی چه سر و شکلی خواهد یافت؟
۷. دولتها چطور تصمیمات سیاسی بهنگام و متناسب با سرعت روزگار را رقم خواهند زد، و در عین حال، مشارکت سیاسی را نیز مثمر ثمر و مؤثر نگاه خواهند داشت؟
۸. در مقایسه با این نکته، چندان مهم نیست که از طریق مقدورات جدید ارتباطی، تا چه حد تأمین خدمات عمومی از جانب دولت و نهادهای عمومی تسهیل میشود؛
۹. مهم این است که آیا همچنان تصمیمسازی، در راستای شیوه و سبک زندگی و اهداف و ارزشهای اخلاقی هست؟
۱۰. آیا با نقشآفرینی ماشینها، چیزی به نام «مشروعیت سیاسی» باقی خواهد ماند؟
۱۱. آیا زمانه آنقدر حوصله و طمأنینه خواهد داشت که حقایق اخلاقی ادراک گردند، مورد احترام قرار گیرند، سنجیده شوند، و تصمیمات سیاسی بر مبنای آنها اتخاذ شود؟
▬ تم ۴. حکومتداری الکترونیک، به معنای استفاده از فناوریهای دیجیتال برای تقویت «مشروعیت سیاسی»، اصل آن چیزی است که باید به آن فکر کرد. «سکوت فرهنگی» در این زمینه شگفتانگیز است، شاید به این خاطر که دموکراسی پس از جنگ جهانی دوم و فاشیسم، هیچگاه به درستی اعاده حیثیت نشد، و میراث سیاسی انقلابهای مدرن، زیر آوار واقعیتهای نیم نخست قرن بیستم، و بزرگترین فجایع تاریخ بشری باقی ماند. ابتدا، و در اواسط دهه ۱۹۷۰ امید زیادی به استفاده از قدرت ارتباطات رایانهای برای ارتقاء مردمسالاری به چشم میخورد. کار مارتین گرینبرگر و همکارانش در کتاب «الگوها در فرآیند سیاستگذاری؛ تصمیمسازی در عصر رایانه» (۱۹۷۶)، نمونهای از این دست خوشبینیها بود. در دهه ۱۹۹۰ و شروع اینترنت کاربرپسند، خوشبینیها توأم با بیمها نمودار شد. «هوش مصنوعی»، شروع به تقلید و شبیهسازی سیستم عصبی انسان کرد، و بدین ترتیب، بیمها بر امیدها غلبه نمود. واقع آن است که از ابداع گوتنبرگ تا کنون، ظهور هر نسل جدید از رسانهها، امیدهایی را در بدو امر برانگیخته است، ولی این امیدها پس از تجربه اوج، به نزول گراییده است. در مورد اینترنت نیز همین اتفاق افتاد؛ ابتدا گمان میرفت که صحنهای از برابری گسترده، مشارکت در سیاست را فراهم خواهد آورد، ولی به سرعت، تکنولوژی، اراده معطوف به قدرت را تجهیز کرد، با این تفاوت که حالا، این، تنها اراده معطوف به قدرت چوپانها نیست که مجهز میشود، بلکه هوشهای مصنوعی مانند «سوفیا» و «شیبویا» یا «گوگل»، بازیگران غافلگیر کننده بازی جدید قدرت خواهند بود.
▬ تم ۵. هدف درست طراحیها برای بهبود نظام حکمرانی، این است که وزن اخلاقی مشروعیت سیاسی پابرجا بماند، و برای این منظور باید، امر اخلاقی در شکلدهی به سیاست تقویت شود. در بدو امر، تصور این است که میشود از طریق توانمند ساختن انسانها با کمک ماشینها به این منظور دست یافت، ولی واقع آن است که سطح پیچیدگی «هوش مصنوعی» به حدی بالا رفته است که اغلب انسانها به خوبی سر از کار آن در نمیآورند. به این مثال توجه کنید که بسیاری از فناوریهای تعبیه شده در گوشیهای تلفن همراه، امروز، توسط کاربران، اصلاً شناسایی نمیشوند که مورد استفاده قرار گیرند. از همین روست که کارخانجات تولید کننده این تکنولوژیها به سمت آن پیش رفتهاند تا ماشینها را برای تطبیق با انسانها هوشمند سازند. کمک ماشینها به ما برای آن که درکشان کنیم، یک مشکل منطقی-فلسفی پدید میآورد، به این ترتیب که اگر در طول تاریخ تکنولوژی، تکنولوژی به امتداد انسان تبدیل میشد، اکنون، این انسانها هستند که به امتداد تکنولوژی تبدیل میشوند؛ و از آنجا که تکنولوژی به «هوش مصنوعی» بدل گردیده است، به این معنا که میتواند در تعامل با محیط، الگوریتمهای پایه خود را بازنویسی کند، بدین ترتیب باید اذعان نمود که اعلام خطر تسلط ماشینها به انسانها، مطلقاً یک سودای علمی-تخیلی نیست، بلکه واقعیتی است که تا اندازهای محقق هم شده است.
▬ تم ۶. به عنوان اولین استراتژی «مقاومت»، توجهات جلب میشود به سمت تمایز بین «هوش مصنوعی» از یک سوی، و ماشینهایی که میتوانند همچنان تحت کنترل هوش انسانی باقی بمانند در سوی دیگر. از این گذشته، میتوان سطوح مختلفی از «هوش مصنوعی» را بر حسب میزان و گستره بازتعریف الگوریتمها تعریف کرد و در واقع، میتوان در الگوریتمهای پایه ماشینها ملاحظات اخلاقی را تعبیه کرد. نقطه سوم توجه به این موضوع باز میگردد که در سر و شکل جدید، حیات شبکهای میتواند وزن بیشتری به خلاقیت انسانی ببخشد، و انسانها را برای تقویت راهحلهای مبدعانه متمکن سازد.
▬ تم ۷. علاوه بر این سطح انتزاعی، تغییراتی در ساز و کارهای عملیاتی حکمرانی نیز ضرورت یافته است. از جمله این که:
۱. در سطوح ملی و منطقهای و بالاتر، باید مشاغل تصمیمساز سیاسی به سمت مهارتهای تخصصیتر و مجربتر در حیطههای اخلاقی و دینی سوق یابند.
۲. در سطوح محلی، حکمرانی به شکلی غیربوروکراتیکتر و گفتگوییتری سوق یابد و این روند هر چه بیشتر تقویت شود.
۳. باید گفتگوی عمومی در موضوعات جاری و بلندمدت، حول اصول مشترک دینی و اخلاقی تقویت گردد.
۴. ترویج الگوهای شغلی خلاقانهتر و کارآفرینتر در میان افراد میانسال و سالخورده، و در عین حال، تضمین مشاغل شتابدهنده برای جوانان، خلاقیتها را بهبود خواهد داد و بالقوه امکاناتی را برای شکلدهی به آینده برای ما فراهم خواهد آورد.
▬ تم ۸. سپهر سایبر جدید، تسهیلاتی برای کنترل بهتر حکومت در راستای آن چه مردم میخواهند و در موقعیتهای محلی خود تشخیص میدهند به وجود آورده است. حالا، ما «کلاندادهها» را داریم که اگر با کدهای اخلاقی قاطع، به صورت دادههای غیرشخصی شده مورد استفاده قرار گیرند، میتوانند به مثابه تمامشماری دائمی افکار و نظرات تلقی شوند. این، فرصتی است که هیچگاه در پیشینه علوم اجتماعی سابقه نداشته است. تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی میتوانند بیاندازه سنجیده و دقیقتر اتخاذ شوند و بسیاری تنشهای اجتماعی قابل اجتناب هستند. بیگمان رویدادهایی مانند تنشهای سال ۱۳۸۸ قابل تکرار نخواهند بود، چرا که نتایج انتخابات با برآورد دقیقی قابل پیشبینی خواهند بود؛ البته از خطرات چنین پیشبینیپذیری کاملاً آگاهی داریم.
▬ تم ۹. نسل تکنیکی فعلی، باید با کمک همین تکنولوژی پختهتر شود و در رابطه با تکنولوژی و همچنین تاریخ خود، مواجهه سنجیدهتری اتخاذ نماید. این جوانان نیاز دارند تا از دانش مناسبی در زمینه تاریخ و ادبیات برخوردار شوند، و این با مقدورات تکنیکی فعلی، بیش از پیش میسر خواهد بود. کارآیی و توانمندی ناشی از تکنولوژی خوب است، مشروط بر آنکه با توانمندیهای تاریخی و ارتباطی، و همچنین توانمندیهای اخلاقی تکمیل شود.
▬ تم ۱۰. تکنیک، هرگز نمیتواند جنبه اصلی یک شبکه اخلاقی را بسازد و مهمترین فضیلت اخلاقی در دنیای پیش رو، «مسؤولیتپذیری» است؛ این، آن حسی است که میتواند مسیرهای آینده را باز کند. تکنولوژیها، هر قدر هم که بزرگ باشند، پیشرفت برای همیشه را نوید نمیدهند، ولی روح مسؤولیتپذیری است که تاریخ را به پیش میراند. حکمرانی، یک مأموریت بسیار عقلانی است، ولی سنخ عقلانیت آن چندگانه و کامل است، و هم شامل دانش فنی، دانش تاریخی، و از همه مهمتر، دانش اخلاقی و معطوف به فضیلت است.
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم