دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
۱۳. حالا، و در فضای سایبر، برای حکمرانان میسر شده است که به ارتشی از مشاوران محلی دسترسی پیدا کنند. فضای مجازی بیاندازه منعطف است، و میتواند خود را با شرایط مختلف تطبیق دهد. هر جا نیازی شکل بگیرد، به سرعت، و حتی با سرعتی که «شتابدهندهها» موقتاً بر شتابش میافزایند، به تأمینکنندگانِ نیاز پیوند مییابد. حالا، حکمرانانی داریم که به راهحلهای محلی نیاز دارند، و مردمی که خلاقانه به مسائل محلی علاقه نشان میدهند؛ و اپهایی شکل خواهند گرفت، که این ارتباط را تسهیل خواهند کرد. تا آنجا که به ایران مربوط است، امروز، حجم عظیمی از گفتگوهای سیاسی در متن تلگرام و اینستاگرام و توییتر جریان دارد، و دولت دقیقاً به همین گفتگوها از خاستگاه محلی برای ساختن تصمیمات دقیقتر احتیاج دارد. پس میتواند با راهاندازی «کسب و کارهای جمعآوری ایدههای خلاقانه»، این راهحلهای محلی را به دست آورد.
۱۴. در متن «کسب و کارهای جمعآوری ایدههای خلاقانه»، تکنولوژی میتواند به حمایت از تصمیمگیری شورایی محلی منجر شود؛ نسبتی برقرار میشود میان تصمیمسازی سیاسی، و انگیزههای معطوف به خلاقیت یا خلق سود و ثروت. این، هم فرصتهای خاص خود را دارد و هم مخاطرات ویژه خود را.
۱۵. بدواً اینطور به نظر میرسد که نظم و انضباط ناشی از فنّاوریهای نظارتی الکترونیک، ثبات سیاسی را به دنبال خواهد آورد و جلوی تغییرات سیاسی از سوی نظارتکنندگان سد خواهد شد؛ در واقع، چنین نیست و نوعی «کا.گ.ب ای شدن» در میان است. سیستمهای نظارتی قابلیت حک و نفوذ تکنیکی و حتی اداری و بوروکراتیک دارند، و هر نیرویی که در چنین شبکه امنیتی نفوذ کند، توش و توان بالایی مییابد. از این قرار، به نظر میرسد که نحو تازهای از بیثباتیها مجال ظهور یافتهاند. هم تکنولوژیهای نظارتی دغدغه همیشگی تحلیلگران اجتماعی بودهاند و هم این نحو نفوذهای امنیتی و هکری. طیف وسیعی از مباحث ذیل این موضوعات مطرح هستند.
۱۶. باید اذعان کنیم که با حضور تکنولوژی ارتباطی جدید، بالقوه، میتوان «کیفیت» مشارکت سیاسی را بالا برد. از سویی، در زیست شبکهای تازه، بخشهای عمدهای از مردم از فراغت بیشتری بهرهمند خواهند بود و فرصت خواهند داشت تا در جریان مسائل سیاسی و اجتماعی قرار بگیرند، حتی در قالبی مانند «طنز»! از جانب دیگر، دولتها نیز این فرصت را پیدا میکنند تا بهلحظه، از طریق «تحلیل کلاندادهها»، افکار و عقاید سیاسی را تمامشماری کنند و در لحظه بدانند که دیدگاه مردم در هر موضوع چیست. آنها اگر بخواهند میتوانند تصمیمات اثربخشی در جهت خواست و مطالبات مردم بسازند.
۱۷. از زمان هربرت سایمون با مفهوم «هزینه تصمیمگیری» آشنا هستیم. تا آن موقع، «هزینه تصمیمگیری»، نقش جداگانهای در محاسبات هزینه سازمان نداشت. رفته رفته، هزینه تصمیمگیری درشت و درشتتر شد، تا حدی که نولیبرالهای جدید، به استناد این هزینهها به ناممکن شدن مدیریت جامعه حکم کردند. در واقع، یک سنخ از استدلالات نولیبرالهای امروز در انکار مدیریت دولتی بر جامعه، برمیگردد به این که با شرایط فعلی و حضور هوش مصنوعی، دیگر امکان شناخت فرآیندها و به تبع کنترل آنها وجود ندارد. حالا، و در مقابل، «تحلیل کلاندادهها»، امکانی وسیع و انقلابی در تقلیل هزینههای شناخت «زیست شبکهای» پدید آورده است. اکنون، حتی میتوانیم از تعبیر دقیقتری در قیاس با دولت رفاه استفاده کنیم؛ «مهندسی اجتماعی». فن مدیریت دولت و حکمرانی، به سنخی از علوم فنی مهندسی سوق مییابد و از شکل فعلی کمدقت علوم انسانی خارج میشود.
۱۸. وقتی به جای هر مؤلفه دیگر اجتماعی، این، ماشینها باشند که جامعه و سیاست را پیش میبرند و عمده نقاط شبکه را به خود اختصاص دادهاند، تا حدی اقتصاد انرژی به مهمترین حیطه درک مداخل «زیست شبکهای» تبدیل میشود، مهمترین شاخه علم اقتصاد. ماشینها انرژی میخورند و کارهای خارقالعاده انجام میدهند و جایگزین انسانها میشوند. انرژی یکی از مصالح عمده این جایگزینی است. لااقل در بحران اقتصادی جهان که از ۱۹۹۷ تا کنون برافروخته شده است، این موضوع آشکار است. بحران انرژیبخش مهمی از این بحران را ساخت و میسازد. حتی بدواً به نظر میرسید که دولت باراک اوباما با تمرکز بر نفت شیل، بر بحران فائق آمده است. هر چند که این فائق آمدن واقعی نبود، اما معادل کنترل بخش مهمی از بحران بود. «سیاست انرژی»، بخش مهمی از چشمانداز پیش رو است.
۱۹. این هم نکتهای است که تا کنون، مهارت اصلی پیشوایان و مدیران ارشد هر نظام حکمرانی، در تعریف نقشها و نهادها وفق حال زمان و مردم بود، طوری که مردم را در بالاترین سطح فعالیت برای پیشبرد ملت نگاه دارند. حالا رسالت رهبران از «تقسیم نقشها و نهادها» به «تقسیم فراغت و خلاقیت» متحول میشود. این که کدامیک از این دو روش حکمرانی، خطیرتر و دشوارتر است، جای بحث دارد، ولی آشکار است که شیوهها باید تغییر کنند. اهتمامها به دانش، شعر، هنر، و سبک زندگی جابجا میشود و سایر موضوعات از این زاویه دید ارزیابی میشود. جای بحث دارد...
۲۰. اگر «تقسیم کار» رسالت اصلی دولت-ملتهای مدرن بود، اکنون وظیفه اصلی در «تقسیم فراغت و خلاقیت» است. نکته افزوده اینکه، فراغت و خلاقیت، به سهولتی که کار برانگیخته میشود، برنخواهدخاست. وظیفه مدیریتهای ارشد، ایجاد یک «فضای جهادی» است که طی آن پیشنهادهای انتقادی و بحثبرانگیز شناسایی و ترویج شوند. چیزی بیش از انگیزههای سودجویانه برای جلب مشارکت انسانی نیاز است. شکلگیری یک فضای «جهادی» مطلقاً قطعی و سهل و ساده نیست، و اگر محقق نشود، احتمال سیطره ماشینهای هوشمند به انسان هست.
۲۱. شکلگیری «فضای جهادی»، مستلزم سطح مناسبی از «درجه تعهد» است. نوع این تعهد دیگر نمیتواند صرفاً «اخلاقی» باشد. فلسفههای اخلاق برای پایبند نگاه داشتن انسانها کافی نبوده و نیستند. نیاز به چیزی هست که در مورد تبعات و معاد اعمال چیزی به ما بگوید، و مستظهر به انرژی درونی مؤمنان باشد. «فضای جهادی»، مستلزم سطح مناسبی از «تعهد دینی» است.
۲۲. تأمین میزان مناسبی از «خلاقیت»، با روحیه ناجور «آزادی» فرانسوی که در دنیای مدرن اپیدمی شد، میسر نیست. در مقابل آن روحیه فرانسوی، مفهوم «قدرشناسی/recognition» هگلی قرار دارد که درک میکند، اندازه میگیرد، زرع شده رفتار میکند، و احترام میگذارد. یک نظم آیینی و آداب و ادب «خاص» لازم است تا افراد را «پای کار» نگاه دارد؛ «خاص» از این بابت که ادب و آدابدانی نباید به محافظهکاری منجر شود. باید چیزی از سنخ «پایبندی به اصول» باشد که با تفسیر و بازتفسیر مداوم فروع پویا نگاه داشته شود.
۲۳. در عین حال که به استمرار کوششها در بلندمدت یا همان چیزی که مانوئل کستلز به آن «هویت برنامهدار» میگوید نیاز هست، سنخی از «روش چابک» هم ضروری است. در این شرایط، پیشوایان و رهبران ارشد در پاسخ به مطالبات مردم و زمانه، این نیاز را احساس میکنند که روایتهای ریشهای و پرمعنا و قابل گفتگویی از فرجام امور ارائه دهند. از این بابت است که همانطور که کستلز اذعان کرده است، بالاترین شانس را برای این منظور «بنیادگراییها» دارند. «بنیادگرایی»ها، نظامهای اعتقادی و در عین حال عملیاتی دارند که با باور به توانمندی عقل در تفسیر متون پایه، آیندهای روشن و مقدس و موعود را ترسیم میکنند.
۲۴. «سرعت بزرگی» لازم است. چرا که ما در یک چرخش تاریخی به سر میبریم. بشر پیش از این، تجربه فنّاوریهای جدید و زیر و رو کننده را داشته است، ولی هر تکنولوژی، استمرار و کمکحال انسان بوده است، ولی تحول تکنولوژیک جاری با همه آنچه تا کنون واقع شده، از این جهت متفاوت است که ماشینهایی تولید میشوند که خودشان در الگوریتم پایه خود بازنگری میکنند و به طور خودفرمانی در تعامل فعال با محیط قرار میگیرند. پس، ماشینهای جدید در مسیر پیشبینی شده در الگوریتم اولیه عمل نخواهند کرد و خودشان را دستکاری میکنند.
ان شاء ا... ادامه دارد...
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم