دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
۲۵. روزگار نو، تمرکز ویژهای به «مدیریت دادهها» را میطلبد. دادهها یکی از عمدهترین مؤلفههای قدرت محسوب میشوند، و دولتها نمیتوانند نسبت به توزیع آن کماهتمام باشند. البته فن طبقهبندی اطلاعات، دیرپاست، ولی با بهاشتراکگذاری اطلاعات در فضای سایبر، این فن شل و ول شد. حالا، اگر قرار باشد که دولت به عنوان نماینده اراده مردم پایدار بماند، چارهای نیست جز آنکه این فن، تجدید بنا شود. مرتبط با این بحث، نظریه مهم الریش بک مطرح است؛ این که ما نه در «جامعه سرمایهداری»، نه در «جامعه بوروکراتیک»، نه در «جامعه انومیک»، بلکه در «جامعه ریسکبار» زندگی میکنیم؛ و محور این جامعه نه «طبقه سرمایهدار»، نه «قشر بوروکرات»، و نه «اصناف»، بلکه «متخصصان ریسک» هستند. در این جامعه، حسابداران بازار بورس یا نیروهای امنیتی و یا متخصصان IT، محوریت جامعه را بر عهده میگیرند. آنها خبرگان محاسبه امور ریسکبار هستند. آنها «مخاطرات/Danger» را به «ریسک/Risk» تبدیل میکنند، و همین کارویژه است که آنها را به محور جامعه پیش رو تبدیل میکند. همه مناصب، حتی مناصب نظامی، اطلاعاتی و امنیتی میشوند.
۲۶. دامنه ابزارهای مدیریت، در آغاز ظهور زیست شبکهای محدود شد، تا حدی که نولیبرالیسم جدیدی سر برآورد که به استناد ناممکن شدن مدیریت بر شبکه پیچیده توأم با حضور هوش مصنوعی پیشبینیناپذیر، از لیبرالیسم دفاع میکرد. ولی باز هم «بخشی از راه حل در خود معضل نهفته است». در مقابل، «تحلیل کلاندادهها»، امکانی وسیع و انقلابی در تقلیل هزینههای شناخت «زیست شبکهای» پدید آورده است. اکنون، حتی میتوانیم از تعبیر دقیقتری در قیاس با دولت رفاه استفاده کنیم؛ «مهندسی اجتماعی». فن مدیریت دولت و حکمرانی، به سنخی از علوم فنی مهندسی سوق مییابد و از شکل فعلی کمدقت علوم انسانی خارج میشود. این را هم باید اضافه کرد که امید هست تا سیاست آینده در قیاس با سیاست خام دولت-ملتهای مدرن، بسیار حکیمانهتر باشد، و این برمیگردد به امکانپذیر شدن «فراست/phrónēsis»، به کمک هوش مصنوعی.
۲۷. باید «سبکهای متنوعی» برای مواجهه مردم با شرایط رو به پیچیدگی فزاینده آتی وجود داشته باشد. ما به یک فرهنگ پر شور و در عین حال مطمئن و اصولی احتیاج داریم، طوری که ادامه مسیر ما را در یک جهت ثمربخش با کمک همه تضمین کند. تاریخ تازهای در حال رقم خوردن است و بسیار اهمیت دارد تا تجربههای اجتماعی ما به «زیست شبکهای» منتقل شود، تا بتوانیم پختهترین برخورد ممکن را با رویدادهای پیش رو داشته باشیم. کافی نیست که زیاد فکر کنیم یا زیاد ماشینهای محاسبهگر را به کار بیندازیم. باید نحوی از «فراست/phrónēsis» و حکمت عملی از جنس ملکه ذهن را پیشران حرکت خود قرار دهیم.
۲۸. برای بالا بردن سطح «فراست/phrónēsis»، نیاز عمیقی به «ادبیات» داریم. این امکان پدید آمده است که ادبیات جهان، سهلالوصول، مقایسه و تلفیق شوند. در واقع، «بخشی از راه حل در خود معضل نهفته است».
۲۹. سبکهای اساسی: در نبرد سبکهای زندگی که از دهه ۱۹۷۰ در گرفته، رفته رفته تمایزی پدید میآید بین سبکهای زندگی اساسی، و سبکهای زندگی زودگذر.
۳۰. اقتصاد آینده نیز متحول خواهد شد. نکته کلیدی برای درک این اقتصاد، همان ایده ریشهای دگرگونی از تقسیم کار انسانی به تقسیم کار ماشینی است. علیالاصول، اقتصاد به چهار شقه تقسیم خواهد شد؛ اقتصاد ماشینها، اقتصاد تولید و فرآوری اطلاعات، اقتصاد مالی و سرمایه، و اقتصاد انرژی.
۳۱. وقتی ماشینها به منبع اصلی ثروت ملت تبدیل شوند، تأمین منابع عملکردی آنها یعنی انرژی و اطلاعات، به مشغله اصلی مدیریت اقتصاد تبدیل خواهد شد. صنعت تأمین انرژیبخش عمدهای از اقتصاد ملتها را طی سده اخیر به خود اختصاص داده است، و عمدهتر نیز خواهد شد. ولی صنایع فرآوری اطلاعات، بسیار بیش از امروز گسترش خواهند یافت و به بخش عمدهای از مشغله مدیریت اقتصاد و سیاست و اجتماع تبدیل خواهند شد.
۳۲. این چشمانداز میتواند پدید بیاید که نوع جدید از اطمینان و بیاطمینانی در سایه فناوری اطلاعات شکل بگیرد. از یک سوی، صحنهآراییها کماثر خواهند شد، و فاصله میان پشت صحنه و جلوی صحنه کمرنگ خواهد گردید. در سوی دیگر، هر خطایی آشکار خواهد شد و دشوار خواهد بود صمیمی بودن با دیگران. دو سویه افراطی در این شرایط، اپیدمی اخلاق توبه و اخلاق تهوربرگناه خواهد بود.
۳۳. «ساختارهای همکاری» باید تغییر کنند. در واقع، الگوهای «تقسیم کار» باید به «تقسیم فراغت» تبدیل شوند. از زمان ارسطو تا حال، بشر آرزوی چنین تبدیل وظایفی را با خود حمل کرده، ولی این تبدیل تا کنون امکان وقوع نداشته است. ولی به نظر میرسد که در آتیه میانمدت، این امکان میسر شود؛ و ما باید به سمت این شیوه که تجربه عملی کمی در مورد آن داشتهایم، حرکت کنیم.
۳۴. وقتی الگوهای «تقسیم کار» به «تقسیم فراغت» بدل شود، توزیع ثروت به چه شکل درخواهد آمد؟ الگوهای طبقاتی به چه شکلی تغییر خواهد یافت؟ دولت، چه شکلی خواهد داشت؟ در شرایط آینده نزدیک دولت، ابزارهای پیشرفتهای برای اعمال حکمرانی دارد. منابع عظیم اطلاعات، به دولت امکان اعمال مدیریت را به نحو بیسابقهای میدهد. مغز سیاست آینده را «گسترش تأمین اجتماعی» میسازد. این، کلید موفقیت سیاست در آینده خواهد بود. دولتها باید مهارت کافی در کسب مالیات از تولید ثروت توسط ماشینها، و توزیع آن در بین خلاقیتها داشته باشند. هر چه این سنخ از مهارت دوگانه در دولتها بیشتر باشد، توان کلی دولت برای اعمال حکمرانی بیشتر خواهد بود.
۳۵. یکی از عمدهترین معضلات دولتهای رفاه، تمشیت امور آموزشی بود. در اغلب موارد بزرگترین معضل دولتهای رفاه، اداره آموزش و پرورش بود و هست. ولی با تغییر شکل آموزش و انتقال آن به بستر اینترنت، و تبدیل آموزش به آموزش مادامالعمر، آموزش و پرورش از شکل بزرگترین بوروکراسی دولت درخواهد آمد و چابک خواهد شد. بدین ترتیب، ایده دولت رفاه، تحققیافتنیتر از ۱۹۲۹ به نظر میرسد.
۳۶. سبک یادگیری هم باید تغییر یابند، و لازم است تا تمرکز بیشتر بر «سواد رسانهای» و «ادبیات» و «تاریخ و مهارتهای زندگی اجتماعی» قرار گیرد. در چنین فضایی، دانشهای فنی و مهندسی و همچنین علوم تجربی، بیش از پیش به نحوه اخذ اطلاعات از ماشینها تبدیل و تحویل خواهند شد.
ان شاء ا... ادامه دارد...
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم
باسلام سپاسگزارم خیلی موثر برای اینجانب بود.