فیلوجامعه‌شناسی

۱۰۱ سرفصل ”حکمرانی شبکه‌ای“-بخش هفتم و آخر

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


۸۱.    نکته مهم دیگر در مورد سر و شکل دولت، به موضوع قدیمی «بیگانگی سیاسی» مربوط می‌شود. دولت‌ها در بخش عمده‌ای از تاریخ خود از «بیگانگی سیاسی» رنج برده‌اند؛ بدین معنا که مردم، دولت را از خود، و خود را از دولت نمی‌دانستند، و مشارکت مؤثری در امور کشور یا مقاصد دولت نمی‌ورزیدند. بخشی از «بیگانگی سیاسی» در حال حاضر، به این باز می‌گردد که مردم از دستور کارهای سیاسی، «اطلاعات عمومی» دارند، و نه «اطلاعات اجرایی»، بنابراین، مدام در مورد کارآیی و کفایت سیاسی دولت دچار تردید می‌شوند. آن‌ها با معضلات اجرایی که دولت با آن‌ها دست به گریبان است، آشنا نیستند. حالا، تکنولوژی اطلاعات، ابزاری می‌شود تا اطلاعاتی که منجر به درک بهتر مردم از روندهای اجرایی می‌شود به اشتراک گذاشته شود تا مردم در مورد مضیقه‌های سیاسی درک روشن‌تری داشته باشند. مردم نیز به نوبه خود می‌توانند نقطه‌نظرات خود را در مورد مسائل اجرایی بیان کنند و از روبات‌ها یا کارشناسان دولتی پاسخ بگیرند.
۸۲.    برای تقلیل «بیگانگی سیاسی»، باید به مردم برای استفاده از رأی‌شان و بهره‌برداری از تکنولوژی‌های نو به نو شونده حکمرانی آموزش داد. فی‌الحال، فقط جوانان کنجکاو که بخشی از مشغولیت‌شان ور رفتن با تکنولوژی است، در جریان قرار می‌گیرند. هر چند که گفتیم که تکنولوژی‌های جدید از این پس از طریق تراشه هوش مصنوعی با کاربر انطباق می‌یابند، ولی نظام‌های حکمرانی نمی‌توانند این روندها را به حال خود رها کنند. این هم مهم است که نظام‌های حکمرانی باید ماشین‌ها و محیط زیست را نیز شهروندان جدید زیست شبکه‌ای بدانند و مراقب روندهای منطقی امور باشند، و بدین ترتیب توازن‌ها برقرار بمانند.
۸۳.    یک منشأ دیگر «بیگانگی سیاسی»، رویکردهای تبعیض‌آمیز است. حالا این امکان به وجود آمده است تا نظام تخصیص پاداش‌ها بسیار دقیق شوند؛ در سطح اقلی تأمین اجتماعی، «هر کس به اندازه نیازش» و در سطح اکثری خلاقیت، «انتفاع هر کس به اندازه تلاش‌اش».
۸۴.    نتایج تأمل ما در دو موضوع «توزیع خلاقیت» و «توزیع ثروت»، نشان می‌دهد که بازار اشتغال انسانی را باید به دو حیطه اصلی «اشتغال استخدامی یا کارفرمادار» و «اشتغال خویش‌فرما یا کارآفرین» تقسیم کرد. تأثیر اصلی ظهور ماشین‌های هوشمند خودکار، بر بخش «اشتغال استخدامی یا کارفرمادار» است، و خلاقیت انسانی در «اشتغال خویش‌فرما یا کارآفرین» خود را نشان می‌دهد. «اشتغال استخدامی یا کارفرمادار»، رفته رفته کمیاب و محو خواهد شد.
۸۵.    روند کلی تحول در بازار اشتغال، کاهش قابل ملاحظه «اشتغال استخدامی یا خویش‌فرما» بوده و خواهد بود، و این است که بحران عظیم رکود در اقتصاد جهانی از سال ۱۹۹۷ را تبیین می‌کند. هر راه‌حلی برای این بحران اقتصادی دامنه‌دار، باید معطوف به جستن راهی برای توزیع فرصت‌های محدود «اشتغال استخدامی یا کارفرمادار» و راندن کار انسانی به سمت «اشتغال خویش‌فرما یا کارآفرین» باشد؛ ...
۸۶.    ... و در این توزیع، تمایز میان «اشتغال جوانان» و «اشتغال برومندان» کلید حل ماجراست. به دلیل پیچیدگی فزاینده بازار اشتغال با حضور ماشین‌ها، جوانان باید در آغاز مسیر اشتغال، مورد حمایت اجتماعی قرار گیرند، و پس از ده الی پانزده سال که به مسیرهای اشتغال آگاه شدند، وارد کار خویش‌فرما و کارآفرینانه‌ی مادام‌العمر شوند. استدلال این است که درک سهم غامض ماشین‌ها در تولید ثروت، برای جوانان دشوار است و نمی‌توان از غاطبه آنان انتظار داشت که پس از گذران دوران تحصیلات عمومی و عالی، توان اعمال خلاق نیروی کار خود، و کنترل ماشین‌ها را داشته باشند. بدین ترتیب، باید دوران دستیابی به بلوغ شغلی به هدف کنترل عملکردهای ماشینی را گسترش داد. طرح کلی، آن است که دولت‌ها و مصلحان اجتماعی، باید پس از دوران تحصیل، یک دوره «کار استخدامی» را برای جوانان تدارک ببینند، تا ضمن دریافت پشتیبانی برای شروع دوران کار و خلاقیت، فرصت بیابند تا مسیرهای کارآفرینی را کشف کنند و در آن‌ها جا بیفتند.
۸۷.    به لحاظ اقتصاد کلان ملی هم منطقاً باید تغییراتی صورت گیرد. یک فرض این است که خزانه ملی باید به یک صندوق مشترک با موجودی منطقی و ملموس تبدیل شود؛ نیاز به شفافیت کامل در مورد عملکرد ماشین‌ها و خلاقیت انسان‌ها و موجودی انفال عمومی هست. در مقدمات کار، این ماموریت از طریق یک اینترانت امن دولتی میسر می‌شود؛ ولی در بلندمدت این کار منحصراً از طریق سد کردن راه تهدیدهای بین‌المللی تحریم که مانع شفافیت‌ها می‌شود میسر خواهد شد. در حال حاضر، تنها کشوری که امکان شفافیت کامل را دارد، امریکاست و به‌ویژه سیاست‌های ایالات متحده مشکل‌زا شده‌اند که تقریباً برای تمام کشورهای دنیا سنخی از تحریم را در چنته دارد. تغییر قریب الوقوع موازنه اقتصاد و سیاست جهانی، باید به فضای تهدیدآمیز جهانی خاتمه دهد.
۸۸.    یکی دیگر از تغییراتی که نظام حکمرانی باید متحمل شود، تغییر در «احزاب» است. «احزاب» در سرتاسر جهان دیگر کارکردهای گذشته خود را ندارند و نخواهند داشت. شکست اخوان المسلمین به عنوان پردامنه‌ترین حزب جهان در خانه اصلی، آن هم در موقعیتی بسیار مناسب برای حفظ قدرت، یا مشارکت سیاسی و انتخاباتی پایین در امریکا و اروپای غربی، ما را متقاعد می‌کند که ساز و کار حزبی دیگر مکانیسم مناسبی نیست. چیزی شبیه «کمیته‌های بررسی/شبیه گروه‌های آموزشی» یا مراکز «مطالعات راهبردی» متکثر شکل‌دهندگان سیاست آینده خواهند بود.
۸۹.    سیاست‌گذاری باید طیف گسترده‌ای از انواع اقتضائات محلی را نمایندگی کند، و جایگزینی «کمیته‌های بررسی/شبیه گروه‌های آموزشی» یا مراکز «مطالعات راهبردی» بهترین کمک به این جایگزینی است.
۹۰.    باید برنامه‌ها و اپلیکیشن‌های مستقر بر شبکه همراه شکل بگیرند تا همه افراد بتوانند مسائل و راه‌حل‌های خود را در آن‌ها ثبت کنند، و دولت‌ها که نیازمند آگاهی از مسائل و طرح راه‌حل‌ها هستند، نظام‌های تخصصی مستقل به مثابه «کمیته‌های بررسی/شبیه گروه‌های آموزشی» را به کار گیرند تا طرح مسائل و راه‌حل‌ها را ارزیابی کنند، و به افرادی که آن‌ها را ثبت کرده‌اند، پاداش و دستمزد اختصاص دهند. بدین ترتیب، دو نیاز به کمک برنامه‌ها و اپلیکیشن‌های مستقر بر شبکه به هم می‌رسند و یکدیگر را منتفع می‌سازند. در یک سوی این اپ‌ها، مردمی هستند که درخواست مشارکت دارند، و در سوی دیگر، دولت‌هایی که نیاز به مشارکت مردمی دارند، و مانند هر سنخ مشابه از این اپ‌ها این امکان وجود دارد که اقتصادی در اطراف این برآوری متقابل نیازها شکل بگیرد.
۹۱.    مشارکت بیشتر که از طریق جایگزینی این اپ‌ها به جای احزاب محقق می‌شود، «ادغام سیاسی» وسیعی را محقق می‌کند. قطعی نیست، ولی اگر قرار باشد بر اساس مبانی و اصول اخلاقی، آینده مطمئنی شکل بگیرد، باید «ادغام جدیدی بین نظام‌های عمومی» تحقق یابد، و «نمایندگی اراده عمومی» جان تازه‌ای بگیرد. مفهوم دولت به عنوان «انحصار کاربرد خشونت» دشوار و ممتنع شده است و امکان تحقق چندانی ندارد.
۹۲.    سطح‌بندی امور حکمرانی در فضای پیش رو، لزوماً با گذشته متفاوت خواهد بود. ارتباط سطوح می‌تواند طوری تسهیل شود که بتوان به این سطوح تنوع بخشید. از این قرار، می‌توان اداره‌های محلی را در مقیاسی غیر از سطوح جغرافیایی تعریف کرد؛ در عوض، سطوح معنایی و خلاقه اهمیت دارند. سطح‌بندی باید طوری صورت گیرد که بیشترین تأثیر را بر پیشبرد خلاقیت‌ها به جای بگذارد، و برای این منظور، باید حکمرانی را، به مثابه یک ابرپروژه مرکب از زیرپروژه‌ها نگریست.
۹۳.    از این قرار، سنخ جدیدی از «فدرالیسم» ضرورت یافته است. نحوه عملکرد «مکانیسم‌های ادغام»، در همه سطوح حکمرانی محلی و جهانی اهمیت ویژه داشته است و خواهد داشت. نیاز زیادی به هماهنگی داریم، و برای این منظور، به سنخی از «معنویت سیاسی» احتیاج هست. مهم‌ترین منبع ساخت و ساز «معنویت سیاسی»، تاریخ است. شاید از این بابت باشد که آینده‌نگری ساموئل هانتینگتون، و سایر تحلیل‌گران آینده، آینده را در چهارچوب، حوزه‌های فرهنگی تحلیل می‌کنند، و قلب حوزه‌های فرهنگی، «دین» است.
۹۴.    موضوع «هوشمندی/cyberity»، یکی دیگر از اصول فهم جهان امروز و آینده است؛ یکی از اصول فهم آینده «حکمرانی/Governance» نیز هست. Cibernetics را که از واژه یونانی Kubernetes [با تلفظ یونانی کوبرنتس] به معنای «سکان‌دار» و منشأ واژه انگلیسی Governor است. ایده «هوشمندی/cyberity»، اشاره دارد به نحو طبیعی برخورد ما با دنیا که مدام در تعامل با محیط برداشت خود را از آن تصحیح می‌کنیم، چرا که باور داریم، محیط مدام تغییر می‌کند و نظم‌ها با بی‌نظمی و آنتروپی تهدید می‌شوند. مکانیسم بازخورد ویژه‌ای به کار می‌افتد و مقدار و روند تغییرات محیط برآورد می‌شود. این، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی پایه آینده است.
۹۵.    مرتبط با ایده «هوشمندی/cyberity»، موضوع «جست‌وجو» مطرح است. در واقع «هوشمندی» ما با کمک ماشین‌های هوشمند، گستره وسیعی پیدا می‌کند. «هوشمندی/cyberity»، با توان بالای جستجوی ما از طریق ماشین‌های هوشمندی همچون گوگل و کورتانا و بیکسبی و سیری، عرض و پهنای وسیع و دقیق پیدا می‌کند. ایده اولیه نظریه سیستم‌ها و سایبرنتیک، اشاره ضمنی داشت به «عدم قطعیت» در سطح میکرو و مزو، و کارآیی بیشتر در سطح معمول مهندسی زندگی روزمره. حالا، با توان جستجوی عظیمی که با ماشین‌های هوشمند به دست آمده است، دقت‌ها در تمام سطوح بالا و بالاتر رفته است. وضع پیش آمده بیشتر شبیه «قطعیت بیش از حد لزوم» است تا «عدم قطعیت/آتوپویسیس».
۹۶.    این موضع معرفت‌شناسی مثل اغلب معرفت‌شناسی‌های پیشین و بیش از آن‌ها، دلالت‌های ضمنی سیاسی خواهد داشت. همواره این‌طور تلقی شده است که وقتی کنترل کامل میسر است، چرا دولت نباید مطلقه باشد؟ در چنین شرایطی تنها ملاحظات اخلاقی و پایبندی مسؤولانه به قانون است که سعه‌صدر و رواداری را محفوظ می‌دارد؛ بسیار بیش از پایبندی‌هایی که تا کنون داشته‌ایم. پس، آن سنخ از سعه صدر و رواداری که متکی بر بی‌قیدی و سهل‌انگاری دوم خردادی باشد، مطلقاً به درد نمی‌خورد.
۹۷.    حس «مسؤولیت بسیار بیشتر» که به مراعات سایر اصول اخلاقی و قانون منجر شود، نه تنها برای حفظ سعه صدر در تمام سطوح اهمیت دارد، بلکه برای حفظ «مشارکت» و «خلاقیت» نیز ضروری است. افراد، در حال حاضر و در آینده، تمایل خواهند داشت که به حداقل تأمین اجتماعی بسنده کنند، و خود را درگیر دردسرهای تعامل ننمایند. این سطح از پایبندی اخلاقی، با اعتقاد دینی معطوف به وضعیت موعود کامل قابل تدارک است. ما به وضعیت راستین اجتماعی مطلوب و موعود اسلام و حضرت مهدی (عج) احتیاج داریم. ما احتیاج به ارتباط مؤثری با آسمان داریم و بدون این عنصر نمی‌توانیم به درستی مسیر خود را ادامه دهیم.
۹۸.    حالا که به بحران بزرگ ۱۹۲۹ و سپس جنگ جهانی دوم نگاه می‌کنیم، بسی «ای‌کاش»ها در ذهن ما شکل می‌گیرد، چرا که معلوم شده است که بسیاری از خسارت‌ها را می‌شد کنترل کرد. تاریخ، پر از این دست نقاط تاریخی است که «ای‌کاش» بر می‌انگیزند، و یکی از انگیزه‌های پایدار جستن «حکمت» همین است که «ای‌کاش»ها آینده را به «تصمیم‌های صحیح» حال بدل کنیم. «آینده‌نگری» واکنشی به این درخواست است، ولی پرسش آن است که آیا روش‌های آینده‌نگری به قدر کافی برای برآورد آینده مطمئن هست. امروز، خطا در برآورد آینده، می‌تواند بسیار مخرب‌تر از نقطه تاریخی ۱۹۲۹ باشد. آن خطا لااقل به قیمت جان پنجاه میلیون انسان تمام شد، و اگر امروز تنها بر مبنای سناریوهای احتمالی پیش برویم، ممکن است با مصیبتی بسیار بزرگ‌تر مواجه شویم. ما به یک دیدگاه اصولی‌تر و پایدارتر احتیاج داریم، و مدل‌سازی‌های آینده‌نگرانه تکنولوژی که منبعث از راه و رسم علم مدرن باشد، یکی از اولین موانعی است که باید از آن عبور کنیم.
۹۹.    در مورد همه چیز صحبت کردیم، الا محدودیت‌هایی که فناوری و به‌ویژه فناوری اطلاعات را تهدید می‌کنند. از سال ۲۰۱۷، تکنولوژی ارتباطی با بن‌بست نسبی مواجه شده است و کسب و کارهای این حیطه تهدید شده‌اند. رایانه‌ها و گوشی‌های تلفن همراه مطلقاً با شتابی که تا سال ۲۰۱۷ مرز می‌گشودند، پیشرفت نشان نمی‌دهند. شمار اندکی از افراد به این نتیجه می‌رسند که باید تکنولوژی خود را آپگرید کنند، و این، تهدیدی علیه کسب و کارهای این بخش بوده و هست. بن‌بست اصلی در این زمینه تکنولوژی‌های ذخیره انرژی و همچنین هزینه خود انرژی است که موضوع فیلم آینده‌نگر «ماتریکس» هم هست. بی‌گمان عبور از این محدوده، مهم‌ترین گامی است که برای بن‌بست‌گشایی لازم است. مهم‌ترین نتیجه‌ای که از بن‌بست ۲۰۱۷ تا کنون می‌گیریم این است که فرض پیشرفت نامحدود تکنولوژی که در اغلب تحلیل‌ها ملحوظ است، فرض معتبری نیست، و به‌ویژه در بخش انرژی، کنترل، و مصرف صحیح آن، پرسش‌های مهمی مطرح است.
۱۰۰.    ولی تکنولوژی به این فرض واکنش نشان می‌دهد. نخستین کتاب نوشته شده توسط ماشین، دقیقاً به موضوع انرژی، کنترل و مصرف صحیح آن پرداخته است. انتشارات معروف Springer، کتابی کاملاً نگارش‌شده توسط هوش مصنوعی منتشر کرد. الگوریتم مورد استفاده برای نوشتن کتاب، توسط محققان هوش مصنوعی در آزمایشگاه Applied Computational Linguistics توسعه داده شد که در دانشگاه گوته فرانکفورت آلمان فعالیت می‌کنند. موضوع کتاب، جالب و تکان‌دهنده است و دقیقاً به موضوعی مربوط می‌شود که محدودیت‌های این روزهای تکنولوژی ارتباطات را می‌سازد: Lithium-Ion Batteries: A Machine-Generated Summary of Current Research.
۱۰۱.    به نظر می‌رسد که هوش مصنوعی قطعاً خارج از قاب حرکت می‌کند؛ اسپرینگر اولین کتاب واقعاً کتاب نوشته شده توسط هوش مصنوعی را منتشر کرد، تابلو تولید شده توسط هوش مصنوعی به قیمت ۴۳۲,۵۰۰ دلار فروخته شد، و استونی می‌خواهد از قاضی هوش مصنوعی در دادگاه‌های خود استفاده کند. این‌ها نشان می‌دهند که تکنولوژی بسی پیش‌تر از آینده‌نگری‌ها حرکت می‌کند و آینده‌های علمی-تخیلی، به حال و گذشته تبدیل شده‌اند. پس، رسیدگی به موضوع نحوه برقراری توازن میان «انسان‌ها»، «ماشین‌ها» و «طبیعت»، فوریت فوق‌العاده‌ای دارد طوری که رسیدن به هر دستاوردی پیشاپیش دیر شده است!
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.