فیلوجامعه‌شناسی

ترمز سیالیت روشنفکران و بوروکرات‌ها

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    سخنان رهبر عالی جمهوری اسلامی در دیدار با امامان جمعه پس از مذاکره مبهوت‌کننده با نخست‌وزیر ژاپن، مجدداً ارزش رکن «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه» را گوشزد کرد. رویترز و بلومبرگ به سرعت تیتر «دزدی دریایی انگلیس را بی‌جواب نمی‌گذاریم» را مخابره کردند، و خبرگزاری فرانسه، دیلی‌استار، و هاآرتص «ایران قطعا به کاهش تعهدات خود در توافقنامه هسته‌ای ادامه می‌دهد» را عنوان خط خبری خود قرار دادند. شماری از خبرگزاری‌های دیگر نیز هر دو عنوان خبری را با هم منتشر کردند.
▬    در شرایطی که مع‌الاسف، سیاست اعلام شده دولت به سمت «تحریم‌ها را بردارید، مذاکره می‌کنیم» پیش می‌رود، و مطلقاً اثری از عزت نفس ملی و عقیدتی در آن ملحوظ نیست، یک قاعده رفتاری چهار پایه «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه»، ارزش عملیاتی خود را برای چندمین بار در تاریخ معاصر ما گوشزد می‌کند. این که در زندگی سیال و بی‌شکل مدرن که گرایش بی‌پایانی به عقب‌نشینی در قبال «قدرت» دارد، ریشه‌ها در کجا پای هویت را مستحکم می‌کنند، و باعث می‌شوند تا دیگر عقب‌نشینی نکند و برای آتیه امت نیز چیزی به جای بگذارد. این، نقطه‌ای است که به داد هویت ملی و عقیدتی تضعیف شده در اثر سیالیت و شل‌وولی روشنفکران و بوروکرات‌ها می‌رسد، تا بتواند مستحکم بایستد و حق ملت را استیفا نماید: نقطه «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه».
▬    و یک سطح عمیق‌تر، باید ببینیم که چرا روشنفکران و نخبگان این جامعه به این وضع و حال گرفتار آمده‌اند که به جای مطالبه قاطع حقوق ملت به اتکاء عبرت‌های متعدد معاصر از ۱۲۹۹ شمسی گرفته تا شهریور ۱۳۲۰ و مرداد ۱۳۳۲ و بهمن ۱۳۵۷ و... تا همین حالا، به انعطاف سیال در مقابل آن زنگی مستی که در معبد سیاه واشنگتن نشسته است، تن داده‌اند. برای مدتی گمان می‌شد که روشنفکری این کشور با تجربه‌های امام و امت همراه شده‌اند و نوای «ایران ای سرای امید»، سر می‌دهند، ولی رفته رفته، از بی‌بی‌سی سر درآوردند، یا به کانادا رسیدند و رنگ رخسارشان به کانادادرای گرایید، یا ازدیاد فراش کردند، یا به معامله و مذاکره با کدخدا تن دادند، و چیزی از میراث ظاهراً انقلابی چپ و راست‌شان باقی نماند. این سیالیت از کجا می‌آید و گریبان روشنفکران و بوروکرات‌های ما را می‌چسبد؟
▬    برای ما که در متن علوم اجتماعی، روزمره، با این جماعت روشنفکر و فراموشی‌هایشان مواجه هستیم، مدام این سؤال مطرح می‌شود که ریشه این سیالیت و شل‌وولی روشنفکری چیست؟ پیوسته از خود می‌پرسیم که این جماعت اسیر سنت‌ها و دگم‌های تمجید و وادادگی نسبت به غرب را چه شده است که حتی نهیب عظمت اقتصادی شرق هم نمی‌تواند آن‌ها را از دگم‌هایشان جابجا کند تا قدری مستقل فکر کنند؟ چرا روشنفکری ما در قبال عبرت‌های متعدد معاصر، این‌قدر فراموش‌کار است؟ همیشه نهیب امام خمینی رحمت ا... علیه در ذهن ما سوسو می‌زند که خطاب به روشنفکران می‌فرمودند: «آخر چه بدی دیدید از اسلام؟» مگر نه این است که در تاریخ دویست سال اخیر این کشور، هر گاه اسلام و علمای «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه»، پا به میدان اصلاح اجتماعی گذاشتند، امت را چند گام به جلو رساندند؟ مگر نه این است که تاریخ هزاران ساله تمدن نشان می‌دهد که پیامبران توحیدی پرنفوذترین برنامه‌های پیشبرد زندگی فردی و اجتماعی را ارائه داده‌اند و هیچ فیلسوف و هنرمند و دانشمندی را یارای رقابت با تأثیرگذاری صادقانه و صمیمی آن‌ها نبوده است؟ پس، «چه بدی دیدید از توحید؟» «چه بدی دیدید از ایمان؟» «چه بدی دیدید از اسلام؟»
▬    موجب بی‌ریشگی و وادادگی روشنفکری، یک چیز مشخص است: دنیاطلبی و عافیت‌جویی و مادی‌گری. رفتارشناسی روشنفکری به این ترتیب بوده است که زمانی با امواج و تب و تاب انقلابی مردم همراه می‌شود، اما پس از مدتی که مشغول آکادمی و مدرک و ریاست و شغل و ... می‌شود، دوباره به دگم‌های خویش بازمی‌گردد و به تعریف و تمجید از زورمداران غرب می‌پردازد. این، قدری به اقتصاد سیاسی روشنفکری در سفارت‌خانه‌ها هم باز می‌گردد که تاریخ این کشور از آن خلاصی ندارد و هر از گاهی در می‌یابیم که جماعتی از بوروکرات‌ها و روشنفکران و سرمایه‌داران در سفارت بریتانیا و فرانسه و روسیه و ... پلو خورده‌اند، با نوشابه!
▬    ما نیاز به اعمال تغییرات ریشه‌ای در روشنفکری و آکادمی و بوروکراسی خود داریم. خدا رهبر عالی این کشور را حفظ کند، ولی مطلقاً برازنده نیست که روشنفکران و بوروکرات‌های ما که طور دیگری تربیت شده‌اند مسیر دیگری را آن قدر بروند تا کسی ترمز وادادگی آن‌ها را بکشد. دانشگاه و دم و دستگاه بوروکراتیک ما باید «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه» تربیت کنند. نظام اجتماعی ما باید به این دست نخبگان پر و بال دهد. و سیاستمداران کشور باید با تابعیت این ارزش‌ها، مسیر تاریخی امت را به پیش برند. تکلیف سیاست‌مدار مؤثر، اعمال قاطع تغییرات سیاسی برای رساندن امت به شرایط مطلوب‌تر است، و این، با سیالیت و عافیت‌جویی نمی‌سازد. آن‌چه سیاستمداران مؤثر تاریخ را از سایر سیاست‌مداران متمایز ساخته است، دقیقاً همین است؛ ریشه داشتن در اصولی که به او استحکام اعمال قاطع تغییرات سیاسی برای رساندن امت به شرایط مطلوب‌تر را ببخشد. این، همان فرمول «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه» است.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.