فیلوجامعه‌شناسی

بازسازی جامعه‌شناسی انحرافات و جرم‌شناسی در فضای سایبر

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    فهم‌پردازی اول: به رغم آن‌که هر انحرافی دو طرف منحرفان-قربانیان دارد، در عین حال، عمده تاریخ متون جامعه‌شناسی انحرافات، بر طرف منحرف تمرکز دارند. این، به اصل جرم‌شناسی و علم حقوق باز می‌گردد، چرا که آن‌ها نیز در بخش اعظم تاریخ بلندبالای خود، منحصراً به «مجرم» متمرکز شده‌اند. ولی واقعیت آن است که طرف قربانی نیز در اغلب مواقع، بخش و سهمی از وقوع انحراف را بر عهده دارد. در واقع، این ایده اولیه بدان معناست که وقوع انحراف یک فرآیند متقابل است؛ این نکته است که ضرورت جامعه‌شناسی انحرافات را گوشزد می‌کند، و عجیب است که تاکنون نسبتاً مغفول مانده است. حالا، و در شرایط ظهور زیست شبکه‌ای، این وجه پررنگ‌تر هم شده است.
▬    فهم‌پردازی دوم: وقوع انحراف در شرایط زیست شهری و ظهور زیست شبکه‌ای، علاوه بر آن‌که یک «فرآیند متقابل» است، یک رخداد شبکه‌ای نیز هست، و باید به عنوان تابع «شبکه» درک شود. پس، وقوع انحراف اجتماعی تنها یک جنبه از زاویه «منحرف» ندارد، بلکه سه بعد کلان دارد: طرف «عملگر انحراف»، «طرف عملگر قربانی»، و «طرف شبکه».
▬    فهم‌پردازی سوم: ظهور اینترنت و توان آن در فراهم‌آوری اطلاعات و برقراری ارتباط در سراسر جهان، تمام جنبه‌های جهان و زندگی ما را از اساس دگرگون کرده است. در کنار این پیشرفت‌های تکنولوژیک، عرضه جدیدی از فرصت‌های انحراف و یک منبع تقریباً بی‌پایان از قربانیان فراهم شده است. در واقع، فضای شبکه، فرصت‌های انحرافی بی‌سابقه‌ای در فضای سایبر ایجاد کرده است، که خود این واقعیت، به نوبه خود، طرف «عملگر انحراف» را تشویق کرده است.
▬    فهم‌پردازی چهارم: «طرف عملگر قربانی» نیز عمدتاً شامل عملگرانی می‌گردد که نسبت به دگرگونی‌های تکنیکی و فنی شبکه تأخر دارند یا احتیاط‌های لازم را برای اقدام در محیط شبکه نمی‌پذیرند. یک سرفصل مهم در طرف «عملگر قربانی»، موضوع «ایجاد حساسیت در قبال قربانی شدن» است. شاید بتوان از چیزی سخن گفت که نامش را «خویش‌قربانی‌سازی پیش‌دستانه» اطلاق کنیم؛ دوران طولانی، استقرار دولت‌های ملی و دستگاه‌های نظارتی آن‌ها، سنخی از تهور را در قربانیان پدید آورده است که به سهولت، خود را در موقعیت قربانی شدن قرار دهند، غافل از این که با ظهور زیست شبکه‌ای و ضعف و ناتوانی دستگاه‌های نظارتی دولتی، بسیاری از موقعیت‌هایی که شاید زمانی، امن محسوب می‌شدند، نیاز به احتیاط خود کنشگران داشته باشند. افراد و گروه‌های مبتلا به «خویش‌قربانی‌سازی پیش‌دستانه»، به لحاظ عاطفی، بسیار مخرب‌تر از تجربه‌های قربانی شدن مرسوم آسیب می‌بینند، چرا که خویش را به دلیل قرار دادن خود در موقعیت قربانی، آماج پرخاش قرار می‌دهند.
▬    فهم‌پردازی پنجم: نهایتاً این که، با انواع جدید و متنوع انحراف و جرم و جنایت، «شبکه‌های فرصت» مختلفی پدید آمده است، و این «شبکه‌های فرصت» گوناگون، انواع مرسوم و پیشین انحراف را نیز متحول کرده است؛ اعمالی مانند آزار و اذیت، جرائم جنسی، انواع مختلف جرائم سازمان‌یافته و حتی تروریسم، در کنار تقلب، سرقت و زورگیری، همه و همه، اشکال پیشین انحراف هستند که با فضای سایبر سازگار و آپگرید شده‌اند. این نیز برای خود سرفصلی است که انحرافات عینی، شکل «مکمل» انحرافات آنلاین را به خود گرفته‌اند و استمرار شبکه‌ای آن‌ها محسوب می‌شوند. از این قرار استراتژی روش‌شناختی صحیح در بررسی انحرافات اجتماعی، ملحوظ کردن آن‌ها در درون پیوستار عملگر-شبکه است.
▬    فهم‌پردازی ششم: در طرف «عملگر انحراف»، سه مؤلفه اصلی را می‌توان از هم متمایز کرد؛ سطح رفتار، سطح عقلانیت، و سطح عواطف. سطح رفتار، اغلب به دلیل آن که جنبه مشهود و محسوس را تشکیل می‌داده به طور سنتی در جامعه‌شناسی انحرافات و همچنین در جرم‌شناسی و علم حقوق، مورد توجه بوده است و در مورد هم «عملگر انحراف» و هم «عملگر قربانی»، کم و بیش مورد توجه بوده است. ولی دو سطح دیگر، در تحلیل وقوع انحراف اهمیت دارند؛ یکی، دلایلی که دو طرف عملگر را به درون شبکه فرصت انحراف جلب می‌کند یا می‌کشاند، و دیگری، عواطفی که آن‌ها تجربه می‌کنند، چه قبل از وقوع انحراف و چه بعد از وقوع آن و فرآیند قربانی شدن. این‌ها سرفصل‌های مهمی هستند که باید به جامعه‌شناسی انحرافات افزوده شوند و تفصیل یابند. اطلاعات ما در مورد اغلب این زمینه‌ها در سایبرفضا اندک است، و هر سنخ از اطلاعات که تولید شود نیز، به سرعت منقضی می‌شود و اصطلاحاً نیمه عمر پایینی دارد، شاید کمتر از دو یا سه سال.
▬    فهم‌پردازی هفتم: علاوه بر توجه و تمرکز به رفتار، عقلانیت و عواطف، باید حساب ویژه‌ای نیز برای «سایبرنگاری» باز کرد. تا پیش از این، صرف نگارش فارغ از تبعات عملی یا عاطفی آن، از مصادیق مبهم آزادی بیان به حساب می‌آمد و هر نوع محدودسازی یا جرم‌انگاری آن، می‌توانست و حتی می‌تواند انبوهی از مناقشات مرتبط با ادعاهای حقوق بشری را بگشاید. ولی در جرم‌شناسی فضای سایبر، بخش عمده فرآیندهای منجر به وقوع جرم در زمینه «سایبرنگاری» صورت می‌گیرد و نهایتاً، این «سایبرنگاری»ها به وقوع جرم مشهود منتهی می‌شود. پس، بی‌توجهی به «سایبرنگاری» با کلیشه‌های بسیار قدیمی «آزادی بیان»، می‌تواند به مثابه مغفول داشتن بخش عمده فرآیند تلقی شود. در یک مقیاس وسیع‌تر از جرم‌شناسی و در زمینه جامعه‌شناسی انحرافات نیز به همین ترتیب است.
▬    فهم‌پردازی هشتم: در طرف «عملگر انحراف»، مصادیق «سایبرنگاری» انحرافی می‌تواند مواردی از این دست باشد: استعمال عبارات رکیک یا کلماتی که موجب ناراحتی و ترس و اضطراب شود، اهانت، تهدید، سوء استفاده از افشای حقایق، اتهامات دروغین، و سرقت هویت. و به تبع، در طرف «عملگر قربانی»، قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که شخص یا اشخاصی بتوانند بدون نظارت اجتماعی چنین تعدیاتی صورت دهند، باید مورد توجه تحلیل‌گران جامعه‌شناسی انحرافات قرار گیرد.
▬    فهم‌پردازی نهم: مشخصاً در طرف «عملگر قربانی»، به تفکیک جنسیت در این موضوع باید توجه داشت. در واقع، هدف عمده‌تر انحرافات «سایبرنگاری» در فضای سایبر، زنان هستند، و بسیاری از انحرافات «سایبرنگاری» نهایتاً منجر به آزارهای سایبر یا عینی جنسی می‌شود. تأثیر این وضعیت حضور گسترده زنان در موقعیت قربانی، لزوماً می‌تواند منجر به دگرگونی‌های اساسی در فمینیسم هم بشود. در واقع، مطالعات فمینیستی باید به بازاندیشی در زمینه تأثیر ابعاد مختلف زندگی مدرن از تکنولوژی و سرمایه‌داری گرفته تا دولت-ملت و نظام‌های حقوقی بر وخیم‌تر شدن وضع تاریخی زنان بپردازند، و ارزیابی کنند که روندهای نزولی وضعیت زنان در مقایسه با وضعیت پیشامدرن را باید به چه نحوی تبیین کرد.
▬    فهم‌پردازی دهم: و نهایتاً این که در طرف «شبکه‌های فرصت انحرافات» در زمینه «سایبرنگاری»، باید به از دست رفتن چیزی اشاره کرد که مارسل موس به آن «شرم حضور» یا «hau» اطلاق می‌کند. انحرافات در فضایی بدون نظارت اجتماعی رخ می‌دهند، و این، بر تمام جنبه‌های وقوع انحراف تأثیر می‌گذارد. مدافعان سایبرفضا به عنوان یک ساحت اجتماعی جدید، معتقدند که این فضای جدید زیست اجتماعی خاص خود و نهادهای اجتماعی خاص خود را شکل می‌دهد، ولی مارسل موس که یکی از الهام‌بخشان اصلی علوم اجتماعی امروز محسوب می‌شود، معتقد است که آن‌چه جوهر واقعیت اجتماعی را می‌سازد، «شرم حضور» است. مهم‌ترین عنصر زیست اجتماعی که در سایبرفضا آسیب می‌بیند، دقیقاً همین شرم حضور است. این، ما را متقاعد می‌کند که در مورد سایبر فضا، نه از کنشگر-جامعه، بلکه از عملگر-شبکه سخن بگوییم، و مطلقاً از استعمال عباراتی مانند «اجتماع سایبر» یا «جامعه شبکه‌ای» پرهیز کنیم. ما چندان با نظارت‌های هنجاری جامعه مواجه نخواهیم بود، و این موضوع، درشت‌ترین تأثیر خود را در میان حوزه‌های جامعه‌شناسی بر مباحث جامعه‌شناسی انحرافات به جای خواهد نهاد.
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.