فیلوجامعه‌شناسی

خط پایه مکتب سلیمانی در تحلیل تمدنی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    کلیدنکته ۱. اگر از خود سردار قاسم سلیمانی در مورد سر و راز توان فرماندهی متمایز او پرسش می‌شد که شد، پاسخ او این بود که بود: فرمانده جهادی و انقلابی، به پیش می‌تازد و به نیروهای خود از پیش می‌گوید: «بیایید». چنین فرمانده و مدیری، هیچ‌گاه فرمان حمله از پس نمی‌دهد، بلکه خود در متن نیروهای خود، و بلکه در نقطه مقدم آن‌ها می‌رود، خطرها را به جان می‌خرد و به آن‌ها می‌گوید که بیایید. ولی واقعاً چه لزومی دارد که یک فرمانده نظامی، خود و مآلاً نیروهای تحت امر خود را به مخاطره افکند، و خود در متن نیروهای عمل کننده خویش باشد. اگر او در جریان این شیوه مبارزه، هدف قرار گرفت، و نیروی تحت امر او دچار وقفه در فرماندهی شد، آسیب آن افزون‌تر از منفعت‌اش نیست؟
▬    کلیدنکته ۲. پاسخ در این است: نسل هوشمندی که با انقلاب اسلامی ایران برآمد، «با هم‌افزایی یکدیگر فکر می‌کنند». آن‌ها مستمراً ذهن خود را با اذهان دیگر پیوند می‌زنند، و از این هم‌افزایی، نتایجی گره‌گشا می‌گیرند. این نسل آموخته است که در خلأ نیندیشد، و به شنیدن گزارش‌ها بسنده نکند. آن‌ها به شیوه اجتماعی فکر می‌کنند. آن‌ها باور دارند که انسان، مدنی بالتبع است، و در انزوا، فقط دچار نقصان اندیشه نمی‌شود؛ بلکه در انزوا، اندیشه انسانی می‌میرد و تنها چیزی که از فکر باقی می‌ماند، حسابگری ماشینی خواهد بود، که «چیز زیادی» نیست.
▬    کلیدنکته ۳. تحقق ظرفیت‌های انسانی در اقدام سیاسی، باید حداکثری باشد، و این هم در جوهر کار سیاسی نهفته است. این برمی‌گردد به آن که اغلب ارزش‌های انسانی بدون همکاری جمعی، اصلاً میسر نمی‌گردند. از این رو، عمل اخلاقی از نوع ممتاز انسانی آن، باید طالب جلب حداکثر همکاری باشد. بنا بر این، اگر به هر دلیل در یک موضوع، همکاری با فرد یا افرادی میسر نباشد، باید در موضوعات دیگر با شمول وسیع‌تر، از همکاری همان طرف‌ها استفاده کرد. قهری در کار نیست. برای چنین برخورد جهادی، باید نحوی فراست در فعالان تمدنی دوران پیش رو فعال شود، که به آن «جلب همکاری‌های حداکثری» اطلاق می‌کنیم. به تعبیر دیگر، ما در کار جهادی، با هیچ کس قهر نیستیم، بلکه به عنوان یک نیروی جهادی، مسائل را از هم تفکیک می‌کنیم و در هر یک، به دنبال جلب حداکثر همکاری خواهیم بود.
▬    کلیدنکته ۴. بازتاب این مکتب اجتماعی و سیاست‌ورزی، آن است که وظیفه نخست فعالان اجتماعی، جلب همکاری «مردم همیشه در صحنه» خواهد بود. این قسم جلب همکاری بین عاملیت‌ها با گرایش‌ها و توانمندی‌ها و تخصص‌ها و قومیت‌ها و جنسیت‌ها و... مختلف، موجب هم‌افزایی آن‌ها خواهد شد، و نتیجه نهایی عملکرد اجتماع را نه بیشتر، بلکه فوق‌العاده افزون‌تر، تغییر خواهد داد.
▬    کلیدنکته ۵. ظرفیت‌ها، برای رشد، نیاز به افراد، منابع و ارتباطات با سازمان‌های مختلف دارند، و از این قرار، اگر یک فرمانده خلاق، بخواهد از همه ظرفیت‌های رشد، در توسعه راه‌حل‌ها و فرمول‌های خود استفاده نماید، باید از گروه‌های مختلف حاضر در میدان مشورت بگیرد. متأسفانه بسیاری از گروه‌های فعال، در یک انزوای نسبی، به دور از محیط‌هایی فعالیت می‌کنند که امکانات بالقوه همکاری در آن‌ها وجود دارد. در چنین موقعیت‌هایی، توصیه می‌شود که ابتدا الگوهای تثبیت شده را دنبال کنیم. جستجو کنیم که گروه‌های جوانان خلاق که در زمینه مسائل امت دغدغه‌مند هستند، کجا قابل یافتن هستند. باید سعی کنیم تا خود را با لم کاری آن‌ها تطبیق دهیم تا بتوانیم امکانات فکری و ارتباطی آن‌ها را به اشتراک بگذاریم و از آن‌ها بهره‌مند شویم. البته، پس از آن که کار با گروه‌های تازه شروع شد، کم کم طرح‌های تلفیقی برای ایجاد گروه‌های جدیدتر، چابک‌تر، و با عملکرد بهتر گشوده می‌شود. به این ترتیب، مدل‌های پیچیده یا آن دسته ابتکاراتی که به حضور یک یا چند ظرفیت خاص وابسته هستند، کم کم و بسته به موقعیت‌ها پدید می‌آیند.
▬    کلیدنکته ۶. این تلقی، هم‌چنین، اصرار می‌کند که به منظور غلبه بر تفاوت‌های موجود در بدنه گسترده اجتماعی یک امت چندملیتی که گستره‌ای از دریای مدیترانه تا دیوار چین را پوشش می‌دهد، فعالان اجتماعی چنین گستره تمدنی، باید کمتر بر هویت شخصی و ملی خود تأکید ورزند تا بتوانند خود را با اهداف متعالی «امت» همسو و مرادف سازند. یکی از دشواری‌های فعالیت اجتماعی و سیاسی موفق، در شرایط این روزگار آن است که تنوع فعالان بالقوه، در سایه تنوع رسانه‌ای بی‌سابقه و تخصصی شدن حیطه‌های مختلف عملیاتی، بسیار زیاد شده است؛ جلب همکاری‌ها بین این افراد بسیار متنوع، دشوار خواهد بود. در واقع، تشکیل گروه‌های کاری بین افراد متنوع، بخش قابل توجهی از نیروهای فعال سیاسی مشارکت کننده را تحلیل خواهد برد. فقدان حس غریبگی، حس مسؤولیت را می‌افزاید، و نتیجتاً عملکرد کلی عملیات بهبود می‌یابد. احساس «به رسمیت شناخته شدن» (Recognition) باعث می‌شود تا افراد، تمام ظرفیت‌های خود را در خدمت هدف مقدس قرار دهند، و این شرایط می‌تواند راه‌حل‌های خلاقانه‌تری را فراهم آورد.
▬    کلیدنکته ۷. در این راستا، برای آن که فعالیت اجتماعی بتواند، همکاری فعالان متنوعی را جلب نماید، بدون آن که بر اثر ناهمسازی متنوع آن‌ها دچار فرسایش شود، بهترین راه، ایجاد گروه‌های عملیاتی متنوع است. در عین حال، باید کوشید تا گروه‌های عملیاتی در درون، همسان، و از بیرون، ناهمسان و متنوع باشند. در واقع، نیرومندی تشکل در آن است که بتواند گروه‌های بسیار متنوعی پدید آورد که هر یک در درون، قادر به جلب همکاری افراد همسان باشند.
▬    فرجام مطلب. از جانب دیگر، بعد از جلب همه مشارکت‌ها و اقدامات گروه‌های عملیاتی، باید نتایج کوشش‌ها در قالب کلی «امت» به هم پیوند بخورند. نکته اینجاست که مکتب سلیمانی ایجاب می‌کند که در عین حفظ تنوع در مرحله جلب مشارکت، در مرحله پیوند دادن این مشارکت‌ها، باید حول یک محور توحیدی، حداکثر همسانی بین افراد فعال و مشارکت کننده پدید آید. در واقع، حکمرانی در چنین دامنه تمدنی، مستلزم همساز کردن این دو وجه است. از یک سوی، رواداری وسیع در جریان جلب مشارکت و بالفعل‌سازی ظرفیت‌ها، و در سوی دیگر، دیدگاه توحیدی در مرحله همساز نمودن ظرفیت‌ها در جهت ولایی امت.
مآخذ:کتاب عقل سرخ
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.