دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ قضیه
▬ در گرماگرم برخوردهای فزاینده در منطقه داغ غرب آسیا و شمال افریقا، که شهادت سردار کبیر ایرانی و ضربه سهمگین در عین الاسد و چند جای دیگر را در پی داشت، شبکههای اجتماعی، مضمون گفتمانی را در میان سکتورهای متوسط شهری و خصوصاً بخشهای فوقانی آن به عنوان یک ضدحمله راهاندازی کردند که عنوان «خواست مبهم شفافیت» برازنده آن است. این شبکهها، میروند تا «خواست مبهم شفافیت» را به گفتمان موهومی میان نخبگان سیاسی و اجتماعی ایران تبدیل نمایند، بدون آن که این گفتمان، ربط مستقیمی با گفتمان متداول در کف جامعه داشته باشد. «گفتمان مبهم شفافیت» از واقعه اسفبار سقوط هواپیما در گرماگرم نبرد هوایی با امریکا، تا موضوع بیماری کرونا را در متن شبکه و نه در فضای اجتماعی عینی، بحرانی میکنند و مضمون اصلی آنها ادعای مبهمی در مورد «عدم شفافیت» است. در این قضیه عمومی، چند نکته مهم نهفته است؛
▬ نکته اول آنکه آنچه مشخصاً از دیماه سال ۱۳۹۷ آغاز شد را باید در یک متن وسیع و کلان از بحران رادیکال جهانی ملاحظه کرد و بدون چنین کلاننگری در تحلیل آن و شاخ و برگهایش به خطا خواهیم رفت. در چنین فضایی، نبرد رسانهای میکوشد تا با ایجاد ابهام در شفافیت انتشار اطلاعات مربوط به واقعه سقوط هواپیما یا بیماری کرونا، «ماشینهای جنبش اجتماعی» را به راه اندازند تا به هر کدام که مومنتوم لازم را به دست آورد، سوار شود و اهداف خود را پیش ببرد. این، جوهر رادیکالیسم بیمارگون مندرج در متن شبکههای اجتماعی را میسازد که ربطی هم به کف جامعه ندارد؛ اغراض سیاسی برونمرزی در جریان است.
▬ نکته دوم این که رقابتهای سیاسی که بیشتر در زیر پوست سایبرفضا و بویژه شبکههای اجتماعی جریان دارد، بزرگراهی را گشوده است که خصوصاً «منافقین خلق» را از آلبانی به داخل مرزها رسوخ داده، و آنها توانستهاند چند حرکت مذبوحانه غیرملی را در داخل مرزهای ملی ما صورت دهند؛ این در حالی است که گویا هنوز طرفهای مناقشه اعم از وزارت ارتباطات، وزارت اطلاعات، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی امنیت ملی، و سایر طرفهای مؤثر، موضوع را جدی نگرفتهاند و با این بزرگراه نفاق، مماشات میورزند.
▬ نکته سوم این که، روشن است که رقابتهای سیاسی فارغ از ملاحظه شرایط بحرانی محیطی، کشور را به شرایطی کشانده است که «نفوذ» در میان نخبگان میسر شود، و نخبگان از بحران مبهم «عدم شفافیت» سخن برانند که مطلقاً ربطی به مطالبات کف جامعه ندارد. شواهد متعددی طی این مدت نشان داده است که مردم وقعی به این زمینههای تبادل پیام در توییتر یا اینستا نمیگذارند و راه خود را میروند؛ معالوصف، نخبگان تصمیم گرفتهاند تا با رصد این شبکههای مجازی، دستور کارهای متداول در آنها را به دستور کارهای اصلی کشور تبدیل کنند، که این یک خطای راهبردی است.
▬ فراستی نظری لازم است تا از این خطاها که ناشی از عدم تحلیل درست است، در پیشبرد امور کشور حذر کنیم.
▀█▄ کاوش نظری در اطراف قضیه
▬ افزایش تعدد وقوع بحرانها و تعارضها همزمان با افزایش تعداد نقاط بحرانی در سطح جهانی، یک امر اتفاقی نیست؛ بلکه محصول مجموعهای از علل است. از سال ۱۹۹۷، جهان، مدام از یک بحران به بحرانی دیگر غلطیده است. بحران سال ۲۰۰۸، بزرگترین واقعه ویرانگر اقتصاد، از سال ۱۹۲۹ بود: شدیدترین آشفتگی اقتصادی از زمان رکود بزرگ. سال ۲۰۱۶، آغاز بحرانی دیگر بود که جهان را به بیثباتی فزاینده میکشاند. و امواج این بحران سراسر کره زمین را در بر گرفته است، و حالا، زمین زیر پای ما میلرزد. بحران مالی و سایر بحرانها در سطح بینالمللی غالباً به عنوان موضوعات مستقل، و با تحولات و دینامیکهای منحصر به فرد خود در نظر گرفته شدهاند، که اگر متعادلتر و مؤثرتر محاسبهپذیرتر نشوند، در کنار هم، منجر به تحریک خطراتی مهلک شده و میتوانند بحرانی عمومیتر در نظام مدیریتی جهان امروز ایجاد کنند، چنان که طلیعههای آن قابل رؤیت است.
▬ یکی از علل مهم شکلگیری این اوضاع، ماهیت کاملاً پیچیده موضوعاتی است که در حال حاضر با آنها روبرو هستیم. این ماهیت پیچیده به دال مرکزی «ناامنی» مربوط میشود. نابودی مرزهای ملی و ناتوانی دولتها در متن بینظمی نوین جهانی، تهدیدهای امنیتی را به متغیر اصلی تعیین کننده در تحولات جهانی تبدیل کرده است. جهان، صحنه «توزیع نابرابر امنیت» است و در مرکز این آشوب، این امریکاست که سایر کشورها را به تفاوت، هدف تهاجم ناامن کننده خود قرار میدهد تا خود، در آن سوی اقیانوس اطلس، در امان بماند. در این شرایط، تنها چند دولت عمده با توان اعمال اقتدار فرامرزی، از امنیتی شکننده برخوردار هستند، و سایر ملتها به تفاوت، مقادیر متفاوتی از بینظمی و ناامنی را متحمل میشوند، و علت اصلی این وضع ناامن، سست شدن اقتدار دولتها به عنوان بازیگران نسبتاً متعهد بینالمللی است.
▬ مشکلاتی که امروز باید آنها را مدیریت کنیم از بسیاری جهات، شدیداً سختتر از دشواریهایی است که در گذشته با آنها روبرو بودیم، چرا که نیروی عملکننده دولت را برای بهبود اغلب آنها ناتوان میبینیم. رشد گسترده بازارهای سرمایه جهانی، مجموعهای جدید از چالشهایی را فرآورده است که دولتها در گذشته با آن روبرو نبودهاند؛ مانند چالشهایی که برای هماهنگی قوانین مالکیت معنوی، قوانین امنیت اطلاعات و مجموعه بهداشتی، مقررات ایمنی و زیست محیطی، که اساساً سیستمهای نظارتی ملی و منطقهای مختلف را به طور بنیادی و متضاد درگیر میکنند، رخ داده است. همه اینها مقدماتی را رقم زده است که در سایه آن، تهدیدهای امنیتی جدید سؤالاتی جدی در مورد سبک زندگی اجتماعی و سیاسی ما پدید آورده است. برداشت صحیح آن است که در این فضای طوفانی باید به ریسمانهای محکم عقیدتی چنگ زد و متفرق نشد.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم