دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ ایده «پساکرونا!» مطلقاً قطعی نیست؛ حتی چندان محتمل هم نیست؛ میشود گفت که دورانی به عنوان «پساکرونا»، به احتمال بسیار، وجود نخواهد داشت. توضیح این که، ویروس کوید۱۹، سومین نسخه دگردیسی و تغییریافته ویروس کرونا، عامل عمومی بیماری بسیار متنوع سرماخوردگی است. سارس و مرس، دو نسخه قبلی، با میزان شیوع بسیار بسیار پایینتر (حداکثر هشت هزار نفر در جهان)، از طریق تهاجم همه جانبه به موارد بسیار محدود بیماری سرکوب شدند، ولی ویروس کوید۱۹، شیوع قابل ملاحظهای یافته است (تا حال، یک میلیون هفتصد هزار نفر) و گمان میرود که میلیونها نفر به آن مبتلا شوند. با این اوصاف، گمان نمیرود که دامنه این بیماری از طریق تمرکز دستگاه درمانی بر مبتلایان احتمالی قابل تحدید باشد. از طرف دیگر، به رغم بیماریهای باکتریایی، باز هم گمان نمیرود که این بیماری به طور قاطع، قابل واکسیناسیون یا علاج یا خودایمنی باشد، همان طور که سرماخوردگی یا ایدز، قابل واکسیناسیون یا علاج نبوده است. این، صورتبندی جامع و بدون ملاحظه بحران کوید۱۹ است.
▬ شماری از تحلیلگران به فکر توزیع بذر امید هستند که امید فیالجمله «خوب» هست؛ ولی اغلب، به فناوری و تکامل آن، واقعاً «ایمان» دارند؛ ایمانی نامدلل... . آنها «ایمان» دارند... . «ایمان» ... . ایمان به این که وقتی کمپانی معظم پیفایزر برای تولید واکسن این بیماری تلاش میکند، حتماً موفق خواهد شد! واقعبینانه نیست که برنامهریزی آینده را صرفاً بر پایه یک خوشبینی نامدلل به فناوری بنا نهیم. این خوشبینی، بیشتر شبیه نحوی تقدیرگرایی ما قبل تاریخ به بتکدههای شرکتی است. چه مغتنم، اگر این کمپانی یا هر آزمایشگاه دیگر به چنین درمان یا واکسنی دست یابد؛ ولی، پرسش این است که آیا همین کمپانی پیفایزر، موفق به تولید واکسن ویروس ایدز شد؟
▬ برنامهریزان، باید بر مبنای دامنه واقعی بحران، طراحی و برنامهریزی صورت دهند. دامنه بحران کوید۱۹، وسیعتر از چیزی است که تعبیر «پساکرونا» القا میکند؛ این بیماری، یک موج زودگذر چندماهه نیست؛ ما باید برای استمرار طولانی مدت این بیماری آماده شویم، و از آن بیش، باید بکوشیم تا از این بحران به عنوان یک واقعیت بلندمدت، پلی برای ارتقاء بیابیم.
▬ بگذارید ببینیم که دقیقاً در کدام نقطه از بحران کوید۱۹ ایستادهایم؛ با شکست جهانی در استراتژی «مهار» بیماری، امروز، بسیاری از کشورها نظیر ایالات متحده وارد مرحلهی «سرکوب» شدهاند. این مرحله شامل شناسایی مبتلایان، قرنطینه آنها، ردیابی افراد در تماس با مبتلایان، و درخواست خود قرنطینگی از آنان است. گمان بر این بود که سرعت عمل کشورها در پیادهسازی این استراتژی، مسیر آیندهی کشور را مشخص خواهد کرد؛ گمان میشد که کشورها یا به وضعیتی مانند ایتالیا دچار خواهند شد که همه چیز در آن از کنترل خارج شده است، یا به ثبات نسبی کشوری مانند کرهی جنوبی خواهند رسید که اندکی پیش توانست با انجام ۲۷۰ هزار تست در میان جمعیت ۵۱ میلیونی خود، بیماری را در ظاهر تحت کنترل درآورد. اما زمانی میتوان از استراتژی سرکوب انتظار حصول فرجام مطلوب را داشت که گستره مبتلایان واقعاً «کنترل» شوند. فقط به سرعت سرایت جهانی بیماری توجه کنید تا دریابید که تعادل موقتی که در چین یا کره جنوبی پدید آمده است، تا چه اندازه ناپایدار است.
▬ در جمعبندی، باید از استعمال شتابزده و نامدلل عبارت «پساکرونا» پرهیز کنیم. بخشی از قصور روحیهای که موجب میشود به سهولت به سمت اصطلاح «پساکرونا» بغلتیم، روحیه مدیران برای «عبور از بحران» است. مدیران، علاقهمند هستند که با عافیت به «وضع عادی» بازگردند، غافل از این که سیاست امروز، لاجرم به دلیل پیوستگی بیسابقه جوامع، به طور روزمره با بحران مواجه است، «وضع عادی» در آن معنا ندارد. سیاستمدار موفق در چنین فضای زیست اجتماعی، باید بتواند به جای جستن مداوم وضع عادی، بکوشد تا وضع بحرانی را به مصالحی برای توفیقهای تازه استفاده کند (توأم با اقتباسهای آزاد از مجموعه منابع).
مأخذ:صبحنو
هو العلیم