صحنهآرايي از سوي “فرستنده” ـ صحنه ـ پیام
← صحنهآرايي(مديريت صحنه) خطاب به گیرنده
← مستقیم
← فرستنده با مخاطب صحبت ميکند و مخاطب احساس ميکند كه مورد خطاب قرار گرفته است
← غیرمستقیم
← مثل مصاحبه ها، کنفرانسها و برنامههای گفت و گو
← حضور تماشگر در خطاب به گيرنده، دو هدف را دنبال میکند
← فراهم آمدن گیرندگانی همحضور برای طرفهای گفت و گو(و تسهيل عملكرد فرستندگان پيام)
← فراهم آوردن مجموعهای از واکنشهای نمونه(و هدايت تفسير گيرنده)
← صحنهآرايي(مديريت صحنه) فعالیت روزمرۀ رسانهای
← صحنه شبیهسازی شده، ولی شبیهسازی شدن آن لزوما پنهان میشود
← این فعالیت از کنش خیالی متمایز است چرا که در بافت و شرایط واقعی رخ داده و به گونهای واقعی ارائه میشود
← هیچ نشانهای از اینکه عمل آنها چیزی غیر از واقعیت است مشاهده نمیشود
← گاهی موضوع از ضبط کردار روزمرۀ خود آگاه نیست، و هیچ خطابی به گیرنده ندارد
← گاهی موضوع از ضبط کردار روزمرۀ خود آگاه است و رفتارش را با انتظار مخاطب بالقوه سازگار میكند
← صحنهآرايي(مديريت صحنه) براي کنش غیرواقعی یا خیالی
← داستانهایی که به صورت فیلمنامه درآمده، و به وسیلۀ افرادی که میدانند در حال ایفای نقش هستند بازی میشوند
← این نوع كنش با تئاتر متمایز است؛ برای دیگران دور و در بافتی فاقد تماشاگر رخ میدهد
← صحنهآرايي(مديريت صحنه) رویدادهای رسانهای
← مانند مناسبتهای کشوری مثل تحلیف ریاست جمهوری، المپیک یا جام جهانی و…
← در وجه تام خود، تنها در تلویزیون امكان رخ دادن دارد(به تصوير ذيل توجه كنيد؛ تماشاگران حاضر ناديده گرفته شدهاند)
← از پیش برنامهریزی شده و پخش مستقیم هستند
← در جریان عادی و روزمره وقفه ایجاد میکنند
← جوی سرشار از انتظارات بزرگ میآفریند
صحنهآرايي از سوي “گیرنده” ـ صحنه ـ پیام
جوانب مثبت گسترش رسانهها در غنيتر شدن فرایند شکلدهی شخصی به هويت
← تحول رسانهای، ظرفیت تجربۀ پدیدهها را برای افراد افزایش داده است
← پیش از تحول رسانهای مواد نمادین مورد نیاز بیشتر در بافت تعامل رودرو (معرفتی محلی) حاصل میشد
← جداشدن پدیدههای خاص اجتماعی از بافتهای اجتماعی روزمره و کنترل آنها از سوی نهادهای متخصص( تفصیل بیشتر در مبحث بعد…)
← فرایند شکلدهی شخصی به هویت تأملیتر و فعالتر میشود
← در دوره مدرن، بيش از پيش ما هويت خود را خود شكل ميبخشيم. اين وضع با گسترش شتابان رسانهها شديداً تشديد ميشود
← مواد رسانهای در فرایند شکلدهی شخصی به هویت وارد شده و با مواد نمادین تعامل رودرو ادغام میشوند
← مواد نمادین مورد استفاده در فرایند شکلدهی شخصی به هویت، نابرابر توزیع شده و دسترسی به آنها نیازمند مهارتهايي با توزيع نابرابر است
← هر چند كه به نظر ميرسد الگوي اين نابرابريها تابع ثروت است، اما ثروت تعيينكننده تام اين الگو نيست
جوانب منفی گسترش رسانهها در فرایند شکلدهی شخصی به هویت
← اتکای زیاد افراد به مواد نمادین رسانهای در فرایند شکلدهی شخصی به هویت و کنار گذاشتن مواد نمادین تعامل رودرو
← هويت بیش از پیش به نظامهای رسانهای وابسته میشود
← این نظامهای رسانهای در ورای کنترل فرد قرار دارند اين احساس در فرد تحكيم ميشود كه خود و آيندهاش خارج از كنترل است
← جذب منسجم روایتهای بیشمار از هویت، ناممکن است
← نهادهای تخصصی مانند آموزش، رسانهها و… كنترل منسجم ساختن هويتهاي فردي را به دست ميگيرند
← این نظامهای پیچیده به افراد امکان سازگاری با محیط اجتماعی تازه و دائماً متغير را میدهند
← در نتيجه، امکان انتقال پیامهای ایدئولوژیک افزايش مييابد
← گیرندگان قادر به واكنش مستقیم به فرستندگان نیستند
← صمیمیت نامتقابل از فاصلۀ دور
← عموماً مانند كنش متقابل رو در رو متقابل نیست
← صحنهآرايي بسيار تأملي و تصنعي است
← طرفين در انتخاب نوع رابطه و حفظ آن آزادی عمل زیادی دارد
← طرفداری نامتقابل
← شخصیتهای رسانهاي (خصوصاً تلویزیونی) به خاطر فاصله از مخاطب، به نوعی نیروی مانا دست مییابند
← شخصیتهایی ميشوند که میشود با آنها همحسی کرد
← بنابراين، طرفدار بودن، نوعی راهبرد شکلدهی شخصی به هویت است
← تجربۀ رادیکال طرفداری
← طرفدار بودن ميتواند به نوعی از اعتیاد یا شکلی وسواسی از یک فعالیت تبدیل شود
← فرد قادر نیست به دلخواه، خودش را از آن رها سازد
← جهان طرفدار و زندگی روزمره او یکی میشود