دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ نمونه مهم دیگر چرخش دینی در نظریه اجتماعی، فیلسوف معیار اسلامی، و بنیانگذار سبک متمایز و ممتاز فلسفه اسلامی، ابونصر فارابی علیه الرحمه است.
▬ بویژه، مساهمت عمده فلسفه اسلامی در تاریخ فلسفه را میتوان در برقراری تمایز قاطع میان حکمت نظری و حکمت عملی جست، و پایه این تمایز مهم را باید در کار فارابی در طراحی آراء اهل مدینه فاضله دانست.
▬ از این دیدگاه، هر چند حکمت نظری را میتوان بر مبنای اصول بدیهی آگزیوماتیزه کرد، ولی این آگزیوماتیزاسیون در زمینه حکمت عملی میسر نیست، چرا که همان طور که ارسطو مدلل کرده است، در حکمت عملی، عامل مهمی نقش آفرین است به نام ضعف اراده یا akrasia. در واقع، در حکمت نظری، بداهت اصول آگزیوماتیک از به تناقض افتادن ناقض اصل آشکار میشود، ولی در حکمت عملی، ناقض میتواند به وساطت akrasia، و بدون درافتادن در تناقض، بداهت هل اصل آگزیوماتیکی را انکار کند.
▬ از این گذشته، صدور حکم در عمده حکمت عملی، منوط به آگاهی از معاد اعمال است؛ در واقع، انشاء خوب یا بد بودن، یا باید و نباید بودن، لااقل در اغلب مواقع، منوط به ایضاح معاد عمل به انشاء است، و عقل نظری، کمک چندانی به این ایضاح نمیکند. برای فارابی به عنوان یک فیلسوف شیعه مذهب که هفت سال پس از آغاز غیبت کبری امام عصر عج به دنیا آمده است، کارکرد دین در تشریح معاد اعمال و لزوم رجوع به نبی ع و جانشین او در اعمال فردی و بویژه سیاست اجتماعی، نقشی فیصلهبخش دارد. از این قرار، در طراحی فارابی از مدینه فاضله، شرط اصلی، حضور نبی ع است. در واقع، تمایز میان مدینه فاضله، و مدینه متبدله که یک سطح فروتر از مدینه فاضله در سلسله مراتب فارابی از مدینه و تمدن است، در حضور نبی ع است. مدینه متبدله، مردمی راست دین و راست کردار دارد، ولی نبی ع را بر صدر حکمرانی خویش نمیبیند، و از این قرار، نمیتواند در مواقع تصمیم و فعل اخلاقی فردی و اجتماعی به راستکردار ماندن خویش، دل قوی دارد.
▬ یک سطح فروتر از مدینه متبدله، مدینه فاسقه قرار دارد که مردم آن راست دیناند ولی کمتقوا و در عمل گمراه هستند. بسان مردم مدینهی فاضله آنچه باید دربارهی سعادت و خدا و عقل فعال را شناختهاند، ولی رفتارشان بسان مردم مدینهی جاهله است.
▬ یک سطح فروتر، از مدینه فاسقه، مدینه ضاله ردهبندی میشود که، جامعه غیرسکولار ولی کژدین را تصویر میکند. مردم این مدینه دربارهی غایت عالم آرایی فاسد دارند.
▬ و نهایتاً در قعر رتبهبندی فارابی از مدائن، مدینهی جاهله قرار دارد که جامعه سکولار و مادی را تصویر میکند؛ مدینهای تصویر میشود که مردماش نه سعادت را میشناسند و نه در پی آنند؛ از خیرات جز سلامت جسم و فراخی در تمتع از لذات نمیشناسند؛ اعتقاد به این دارند که زمین میدان تنازع بقاست؛ وجود از آن کسی است که غلبه میکند و سعادت از آن کسی که پیروز شود؛ قوام اجتماع تنها به رفع حوائج ضروری است، و قوام عدل به قدرت و غلبه است که هرکس بتواند برای خود تحصیل کند. حال قضاوت کنید که جامعه امروز ما در رتبهبندی فارابی در کدام مرتبت قرار میگیرد؟! فیه تأمل فتأملوا...
مآخذ:...
هو العلیم